پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
تاریخچه «قورخانه» ؛ نخستین مرکز مهمات سازی در ایران
اولین کارخانه اسلحه سازی و اولین کارخانه صنعتی تهران ، قورخانه ای که در زمان ناصرالدین شاه قاجار ساخته شد در زمان رضا شاه تجهیز شده بود ، قورخانه ای که نامه یک کارگر آن و انتشارش در روزنامه ، باعث استعفاء مشیرالدوله پیرنیا شد ، قورخانه ای که مقدمات راه اندازی رادیو در آن تصمیم گیری شد، قورخانه ای که دورازه باغ ملی در آن ریخته گری شده بود ، قورخانه ای که ابولحسن صبا کارگر آنجا بود ، قورخانه ای که ….
قورخانه یک واژه ترکی و در لغت به معنای کارخانه اسلحه سازی میباشد و در زبان پادشاهان قاجار که خود اصالتا ترک بودند، بدین نام خوانده شده ، زرادخانه که نام فارسی قورخانه است، از ریشه فارسی زره ، یا زره خانه گرفته شده ، تخشا نیز به معنی کوشنده است اما تخشایی به معنی کارخانة اسلحه سازی است. جبه در مغولی به معنی زره بوده که به مرور زمان به جیبه خانه و جباخانه تغییر پیدا کرده است.
* این بنا در فهرست آثار ملی ایران به نام «بنای سردر قورخانه تهران» ثبت ملی شده است.
دوران و بانی اثر سردر قورخانه : در دوران قاجار به دست فتحعلی شاه پایه گذاری و در زمان ناصرالدین شاه بنا شد و در دوران پهلوی و به دست رضا شاه رونق گرفت و با روی کار آمدن محمدرضا شاه به فراموشی سپرده شد و در دوران جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹ از وزارت دفاع به شهرداری واگذار و در نهایت امر در سال ۱۳۸۳ به عنوان ورودی ایستگاه مترو مورد استفاده قرار گرفت.
امکان بازدید : دارد
پیشینه و تاریخچه سردر قورخانه : می گویند ؛ قورخانه در دوران قاجار به دست فتحعلی شاه و در زمان جنگ ایران و روس پایه گذاری شده است و در زمان ناصرالدین شاه دستور ساخت آن در شمال دارالخلافه (کاخ گلستان) صادر شده بود و وزیری نیز برای مدیریت قورخانه در نظر گرفته می شد به نام «وزیر قورخانه مبارکه»
می گویند در زمان ناصرالدین شاه وظیفه قورخانه تهیه سلاح و مهمات جنگی نبود و بیشتر تولید وسایل آتشبازی و فشفشه جهت نمایش شبهای اعیاد و جشنهای مذهبی و ملی را بر عهده داشت. ناصر نجمی در کتاب دارالخلافه ناصری درباره کاربرد قورخانه در عصر ناصرالدین شاه قاجار مینویسد:
گرچه کار و وظیفه اصلی قورخانه، ساختن اسلحه و مهمات و ساز و برگ جنگی بود، امّا کمتر اثری از ساخت آنها به چشم میخورد و تنها فعالیتش بیشتر، تهیه وسایل آتشبازی بود که این وسایل جهت نمایش شبهای اعیاد و جشنهای مذهبی و ملی و امثال آن، به کار میآمدند. از جمله این قبیل موارد که در قورخانه تولید میشد، تابلوهایی از پرچم و مشابه آن بود، که از لولههای باروت درست میشد. همچنین فشفشه و ترقه و خمپاره که در آن زمان بدان قمباره میگفتند، و نیز کوزه و پاچه خیزک، از دیگر تولیدات قورخانه بود. گفته میشد که تولید این قبیل وسایل تفریح و آتشبازی، وقت کارکنان قورخانه را بی جهت اشغال میکرد و آنان را از وظایف اصلی خود که ساخت سلاح و مهمات برای نیروی نظامی ایران بود، بازمیداشت.
از قورخانه، در عصر ناصری استفاده های دیگری نیز می شده ، از جمله مجسمه معروف ناصرالدین شاه واقع در باغشاه تهران، که وی را سوار بر اسب قوی هیکل و تنومندی که یک دستش از زمین بلند شده بود، نشان میداد، در همین محل ریخته شدهاست.
در روزنامه شرف سال ۵، شماره ۵۰، ربیعالثانی ۱۳۰۴ قمری در صفحات ۱ و ۲ در این مورد چنین آمده است:
برحسب دستورالعمل جناب اقبالالسلطنه وزیر قورخانه مباركه مجسمهای از تمثال … بندگان اقدس … تقریباً به اندازه جسم و هیكل … مبارك سواره با لباس رسمی ساخته و ریختهاند كه از حیث صنعت ریختهگری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمهسازی بهتر از آن به تصویر نمیآید، مانند كارهای خوب اساتید اروپا ساخت و حال آن كه اوستادان و صنعتگران این مجسمه تماماً ایرانی هستند.
نکته اول: درج نامهٔ یک کارگر قورخانه در روزنامهٔ حقیقت باعث توقیف روزنامه و در نهایت استعفای مشیرالدوله پیرنیا شد.
در سال ۱۲۹۰ ه خورشیدی برخی ساز ناسازگاری را با دولت داشتند و دولت بر آن شد که چند استادکار خارجی جهت خدمت در قورخانه استخدام نماید. این اسلحهسازان عمدتاً از اتباع کشورهای مختلف اروپایی، و مخصوصا مهندسین و استادکاران آلمانی که بیشترین نقش را در احیاء قورخانه تهران ایفا نمودند.
در بهمن ۱۲۸۹ ه خورشیدی «مسیو هازه» آلمانی با سالی ۲۶۰۰ تومان مسئول ساخت اسلحه در قورخانه و آموزش ساخت سلاح به ایرانیان بود ، سپس در مهر ماه ۱۲۹۰ه خورشیدی «مسیو بوتن» بعنوان مهندس در وزارت جنگ و قورخانه تهران استخدام شد و بعد از آنها «گرهارد هارتمن» از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۰ اداره قورخانه را به عهده داشت. در زمان او به سفارش رضاشاه نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله فقیر و غالبا یتیم در قورخانه آموزش دیده و کار می کردند با این نگاه که اینها انگیزه دارند و آینده ایران را می سازند. البته کارگران بعد از دوره کارآموزی در قورخانه به آلمان فرستاده می شدند.
در این اواخر مدیریت قورخانه تهران به سید احمد میرسپاسی ( سید احمد لیستر) که راننده احمد شاه و رضا شاه بود رسید.
نکته دوم: در ماههای آخر سال ۱۳۱۸ه خ رضاشاه دستور داد تا مقدمات تأسیس رادیو در ایران فراهم شود و این مهم را به عهده سازمان پرورش افکار گذارد؛ و عمارتی که در شمال قورخانه بود و متعلق به احمد لیسر به دبیرخانه سازمان پرورش افکار اختصاص یافت .
نکته سوم : ابوالحسن صبا در قورخانه کار می کرد ، اما با توجه به علاقه ای که به موسیقی داشت و ارتباطی که با احمد لیستر گرفت توانست ، در رادیو مشغول به کار موسیقی شود.
صنایع نظامی ایران تحت عنوان قورخانه در سال ۱۳۰۴ ه خورشیدی و در زمان رضاشاه با تولید تفنگ برنو در قورخانه تهران فعالیت خود را آغاز نمود و در سال ۱۳۲۰ اداره تسلیحات در محل مهماتسازی قورخانه تاسیس شد و حدود ۶ سال بعد کارخانه مسلسل سازی در خیابان پیروزی به عنوان اداره مرکزی تسلیحات راه اندازی گردید.
نکته چهارم : در سال ۱۳۱۸ قورخانه تهران توسط سازمان فداییان فرقه دموکرات آذربایجان به آتش کشیده شد.
از سال ۱۳۴۰ ساختار اداری تسلیحات دگرگون و به سازمان صنایع نظامی تغییر نام داد و از بنای قورخانه تنها به عنوان کارخانه ریخته گری استفاده می شد و ساختمان رها شده بود. در خرداد ماه سال ۱۳۵۹ ساختمان قورخانه از طرف وزارت دفاع به صورت بلاعوض به شهرداری واگذار و ادوات قورخانه به کارخانه سرخه حصار منتقل شد.
از سال ۱۳۵۹ قورخانه تهران و ساختمانهای باقیمانده از آن و همینطور سردر و درب فلزی ، رفته رفته و با گذشت زمان ارزش تاریخی و فرهنگی یافته بود. سال ۱۳۷۵ عملیات عمرانی مترو و تخریب برخی از ساختمانهای قورخانه شروع شد ، سازمان میراث فرهنگی در سال ۱۳۷۶ سردر قورخانه را در سیاهه آثار ملی ایران به ثبت رساند و سردر قورخانه تبدیل به ایستگاه ورودی و خروجی مترو میدان امام خمینی شد و ساختمان آن شد ستاد اشیاء پیدا شده در مترو !!
چه داستانهایی داشت این کارخانه اسلحه سازی!!
مشخصات و معماری سردر قورخانه تهران:
بخش عمدهای از بنای قورخانه تهران به علت عدم نگهداری فرسوده و بخشی هم توسط شرکت مترو تخریب شده بود و تنها سردر و یک دیواره ۸۰ متری در دو طرف سردر قورخانه باقی مانده بود (دیواری ۴۵ متری در سمت جنوب سردر قورخانه و دیواری ۲۵ متری در شمال سردر قورخانه)
نکته پنجم: متاسفانه قسمتی از دیواره قورخانه در قسمت شمالی واقع در خیابان امام خمینی که در امتداد حصار قورخانه بوده و در زمان قاجار بنا شده ، در زمان ثبت اثر در سند ثبتی «سردر قورخانه» گنجانده نشده است و هر لحظه امکان تخریب آن با توجه به اینکه در سند ثبتی به آن اشاره نشده است وجود دارد.
سردر قورخانه بنایی است ترکیبی از دو حجم با دو سطح مختلف ، قسمت میانی و اصلی آن به ارتفاع دو طبقه با پلان تقریبا مستطیل می باشد که روی محور اصلی ورودی ، دالانی به ارتفاع حدود ۴ متر از زیر این حجم گذشته است (ورودی مترو) قسمت فوقانی سردر قورخانه ، با اتاق داخل آن مانند پل ارتباطی طرفین سردر در طبقه دوم ، عمل می کند.
سردر ورودی از طرف خیابان خیام با عقب رفتگی چند ضلعی در پلان ، جلو خانی را به وجود آورده است که دالان مزبور از انتهای این جلوخان به طرف داخل شروع می شود و در همکف و در طرفین دالان ، دو اتاق هم عرض با دالان قرار دارد که در زمان خود اطاق تفتیش (جنوبی) و اطاق کشیک (شمالی) بوده اند. حجم کوتاه بنای ورودی در ۲ طرف شامل اطاقهای تفتیش و تلفنخانه بوده است.
در نماهای این بنا ، فقط پنجره های بزرگ یکشان در نمای داخلی و ۸ پنجره کوچک نورگیر در نمای شمالی ، جنوبی و شرقی طبقه فوقانی سردر وجود داشته است.
نکته ششم: بنای سردر قورخانه به غیر از دالان اصلی ، هیچ بازشو و پنجره ای به خیابان نداشته و ندارد ! و این از خصوصیات بارز معماری امنیتی ساختمانهای نظامی است. سازه کل ساختمان سردر قورخانه دیوار باربر و تیرچوبی است.
در قسمت جلو خان ورودی آجرکاری های زیبایی به چشم می خورد از تلفیق آجر با سنگ در نمای ورودی و ازاره سنگ برجسته
تزئیات دیواره های سردر قورخانه:
نماسازی بکار رفته روی دیواره های قورخانه به صورت قاب های آجری بوده که در هر قاب دو لوزی با نمای گچی در متن آجری دیوار قرار دارد و حد فاصل قابها ، ستونهای آجری مسطح با ارتفاع بیشتر از دویار قرار دارند ، که سرستونهایی هرمی شکل با آجر برجسته ، به هر یک از این ستونها در نما خاتمه یافته است.
پیش تر در این قابها نقوش اسلحه بوده که به مرور زمان از بین رفت و در نهایت ….. بهتر است این خبر را مطالعه فرمائید.
درب قورخانه که توسط استاد محمد علی کرمانی ساخته شده ، مزین به انواع سلاح ها است که نگاه کنجکاو خیلی را به خود جلب خواهد کرد.
نکته هفتم: دروازه های دروازه باغ ملی در قورخانه تهران ریخته گری و توسط استاد محمد علی کرمانی ساخته شده است.



