پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
تاريخ اجتماعي «دستشويي» در مناطق روستايي جام و باخرز و تايباد
رسانه ها تصویری از مدرن ترین و گرانترین دستشویی جهان را منعکس کرده اند. به همین بهانه یادی کنیم از دستشویی های عذاب آور در روستاهای قدیم ایران
تاريخ اجتماعي هميشه شامل ميراث تاريخي شيك و تميز و عظيم نمي شود. يكي از مواردي هم كه واقعا بايد در نگارش تاريخ اجتماعي جوامع مورد توجه قرار گيرد و حتي پيشرفت و عقب ماندگي را با آن ارزيابي كنند، نوع ساخت دستشويي است.
در منطقه باخرز و جام و تايباد، همانطور كه قبلا هم نوشته بودم، در زمينه معماري و ساختمان سازي پيشرفت قابل توجهي نداشتند و يكي از جلوه هاي اين عقب ماندگي، در ساخت دستشويي هاي عذاب آور روستايي ظاهر شد.
در گذشته، يعني همان زماني كه ما بچه و نوجوان بوديم، اسم دستشويي خيلي رايج نبود و مردم روستاها به آن «چاه مكان» و «مستراح» مي گفتند كه اغلب به اشتباه «مضطراح» تلفظ مي كردند و اين عمل را «دست به آب»، يا «قضاي حاجت» مي گفتند. افراد مسن تر از اصطلاح مذهبي «دست به نماز» استفاده مي كردند كه منظور طهارت و وضو گرفتن و آمادگي براي نماز خواندن بود.
با ورود معلمان سپاه دانش به روستاها، دانش آموزان مجبور شدند، به جاي همه اينها، از كلمه انگليسي « دبليوسي- wc» استفاده كنند كه اغلب هم معني آنرا نمي دانستند. اين اصطلاح مخفف Wayside Chapel بود كه به اختصار مي شود« جاي كوچكي كنار جاده». بعدها به تدريج و با آمدن دستشويي هاي فرنگي كلمه« توالت- toilet» باب شد كه داستانش را خود شما بيشتر مي دانيد. در مجموع، دستشويي رفتن، در ذهن مردم قديم، كار شرم آوري بود.
در روستاهاي جام و باخرز، دستشويي را در انتهاي حياط يا سراي خانه مي ساختند و بسته به وسعت حياط، فاصله دستشويي از خانه ها دور تر مي شد. در بهترين حالت، دستشويي ها حداقل در يكصد متري خانه محل سكونت ساخته مي شد و در برخي مواقع اين فاصله به 200 متر هم مي رسيد.
نوع ساختمان و بناي دستشويي، تا حد زيادي تابع ميزان مصالحي بود كه از ساختمان سازي باقي مي ماند. مساحت بعضي ها حدود يك متر در يك متر و يا قدري بيشتر بود. در ساخت دستشويي، معمولا ميزان پوشيدگي و دور افتادگي آن، بر وسعت و راحتي آن اولويت داشت. ولي بطور كلي، دستشويي در زمره معماري خانه به حساب نمي آمد و وقت چنداني صرف ساخت آن نمي شد. انتظار شيرآب و لوله كشي در آن زمان، انتظار زيادي است؛ حتي اغلب دستشويي ها، درب درست و حسابي نداشتند و بيشتر وقت ها در حد آويزان شدن يك گوني و يا پارچه ضخيم، بسنده مي شد.
در خانه هاي قديمي كه چندين خانوار در يك سراي زندگي مي كردند، معمولا براي كل جمعيت، يك دستشويي ساخته مي شد و ساكنين در صبح ها كه از خواب بيدار مي شدند، لاجرم بايد در صف مي ايستادند. بدترين بخش ماجرا اين بود كه چون همه خانه ها مدور ساخته مي شد، بنابراين، گاه درب دستشويي رو به يك خانه اي باز مي شد كه رفت آمد را مشكل مي كرد.
از آب يخ زمستان و آفتابه هاي پلاستيكي سوراخ و يا مسي يخ بسته و تاريكي و بوي بد و مشكلات بهداشتي كه بگذريم، عذاب ديگر اين بود كه در خانه هاي روستايي، معمولا، يك يا دو سگ نگهداري مي كردند واگر شما شب جايي ميهمان بوديد، از ترس سگ ها جرات نمي كرديد به دستشويي برويد. در مله ها و چراهگاههاي بهاري و تابستاني، وضعيت از اين هم بدتر بود و اصلا ممكن بود به معني واقعي كلمه، دستشويي اي در كار نباشد.
دستشويي رفتن در روستاهاي قديم، براي بچه ها و مردها سخت بود اما براي زنان، يقينا شكنجه آور بود. زن ها معمولا ساعت هاي خاص و خلوتي را براي دستشويي رفتن، پيدا مي كردند و از خجالت گاه بصورت دستجمعي به طرف دستشويي مي رفتند كه درخانه هاي شلوغ، اين فرصت دير به دست مي آمد. در شب ها كه ممكن بود به خاطر تاريكي و دور افتادگي دستشويي، از خير اين كار بگذرند و يا حتي روزها هم هميشه اين نگراني وجود داشت كه با وزش باد و طوفاتي، درب پارچه اي دستشويي از جا كنده شود. در كنار همه اينها، اگر مسائل و بيماري هاي زنانگي را هم اگر اضافه كنيم، در مي يابيم كه دستشويي رفتن، از مصائب زنان روستايي بوده است و حقيقتا از آن واهمه داشتند.
الان وضعيت دستشويي هاي روستايي، خيلي بهتر شده ولي مطمئنا در برخي از روستاها و مله ها هنوز اين مشكل حل نشده است. كاش در كنار همه حركت ها و جنبش هاي اجتماعي كه ما به راه انداختيم، يك جنبش هم تحت عنوان ساخت دستشويي در مناطق روستايي جام و باخرز و تايباد و صالح آباد راه مي انداختيم و لااقل از اين طريق كمكي به بندگان خدا مي كرديم.
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات