پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی فعالیت ها و خدمات انجمن حامی

کتاب داعش
نویسنده

صدیقه موسوی

نویسنده

داعش گزارشی از درون ارتش وحشت

داعش گزارشی از درون ارتش وحشت کتابی از مایکل ویس و حسن حسن دربارهٔ نحوه ظهور و ساختار درونی گروه جهادگرای داعش است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این کتاب از سوی نشر نقد فرهنگ در ایران منتشر شد و در فهرست کتاب‌های برگزیده سال ۱۳۹۵ مهرنامه در حوزه علوم سیاسی قرار گرفت

منتقدان مختلف کتاب داعش: درون ارتش وحشت را ستوده‌اند. استیو نگوس نویسنده نشریه نیویورک‌تایمز این کتاب را با دو کتاب دیگر (یکی نوشته استرن و برگر و دیگری نوشته پاتریک کوبرن) دربارهٔ داعش مقایسه کرده و آن را جامع‌ترین کتاب در بین این سه کتاب می‌داند. او اضافه می‌کند: «روایت این کتاب از دولت اسلامی در عراق به‌طور کلی ارزشمند است، اما خصوصاً آنجا که به ورود داعش به سوریه در سال ۲۰۱۱ می‌رسد، روایتی درخشان است. ویس و حسن از مصاحبه‌های خود با اعضای داعش استفاده کرده‌اند تا بفهمند که چرا سوری‌ها به این سازمان افراطی می‌پیوندند.»

جیمز تراوب، نویسنده وال استریت جورنال هم تحت تأثیر این کتاب قرار گرفته‌است و می‌گوید «استرن و برگر در کتابشان عمدتاً به منابع دست‌دوم متکی هستند، اما به جای این کتاب، باید به داعش: درون ارتش وحشت نوشته مایکل ویس و حسن حسن توجه کنیم که با خود جهادی‌ها حرف زده‌اند و روایتی مفصل‌تر و ظریف‌تر پدیدآورده‌اند.»

رابین یاسین-کساب نویسنده گاردین هم می‌نویسد «ویس و حسن کتابی مفصل و خواندنی فراهم کرده‌اند. آن‌ها با مقامات نظامی آمریکایی و محلی و نیز عاملان اطلاعاتی، جاسوسان و دیپلمات‌های سابق و – جالب‌تر از همه- سوری‌هایی که برای داعش کار می‌کنند، صحبت کرده‌اند و اطلاعات مفیدی راجع به ساختار داعش ارائه می‌دهند.»

کتاب داعش، گزارشی از درون ارتش وحشت سال ۲۰۱۵ منتشر شد؛ یعنی زمانی که داعش تقریبا در اوج قدرت بود. این کتاب محصول هیچ پروژه‌ سازمانی نیست و نتیجه‌ تلاش‌های شخصی دو  نویسنده‌ است. یکی از نویسنده‌ها اهل کشور سوریه است و نویسنده‌ دوم هم یک روزنامه‌نگار آمریکایی که مدتی در حومه‌ حلب گزارشگر بود.

ابومصعب زرقاوی در دوران جوانی به خاطر همراه داشتن مواد مخدر و تجاوز جنسی  مدتی زندان بود. اما بعد دچار تحول شده و به سراغ مذهب رفته و آدم به شدت مذهبی‌ای شد آن هم از نوع افراطی و سلفی.

زرقاوی به عنوان یک سلفی مبارز، خیلی زود علاقه پیدا کرد که به القاعده ملحق شد  برای ملحق شدن به القاعده، زرقاوی اول یک سلسله دوره‌های آموزشی و اردوهای کارآموزی در مرز افغانستان و پاکستان گذراند. در این اردوگاه‌ها افراد جدید القاعده هم از نظر کار با اسلحه و هم از نظر ذهنی آموزش می‌دیدند.

مغزهای متفکر حملات یازده سپتامبر یعنی «رمزی یوسف» و «خالد شیخ محمد» از همین جایی فارغ‌التحصیل شده بودند که زرقاوی در آن آموزش می‌دید. بعد از فارغ‌التحصیلی زرقاوی  به کشور اردن بازگشت و عضو یکی از گروه‌های جهادی به نام «بیت الامام» شد و فعالیت‌های تروریستی جهادی را شروع کرد.

اون در عین حال که با القاعده همکاری می‌کرد، برای خود گروهی به نام «توحید و جهاد» رو تشکیل داد.

اولین اقدام فجیح ابومصعب زرقاوی در عراق در تاریخ ۷ آگوست ۲۰۰۳ اتفاق افتاد. عاملان گروه توحید و جهاد یعنی گروه زرقاوی یک بمب را در سفارت اردن در بغداد منفجر کردند.

این گروه همچنین «آیت‌الله محمد باقر حکیم» که آن زمان رئیس مجلس اعلای عراق بود را با خودروی حامل بمب ترور کرد. در واقع کسی که این عملیات انتحاری انجام داد، «یاسین جهاد» پدرزن زرقاوی بود و بمب در مرقد حضرت علی منفجر شد و حدود صد نفر کشته شدند.

در ۲۲ فوریه سال ۲۰۰۶، ۴ تروریست القاعده عراق، با لباس کارمندان وزارت کشور عراق چندین ماده منفجره را در داخل حرم عسکریین در سامرا منفجر کردند. از آن روز  زرقاوی به هدف شماره یک آمریکا در عراق تبدیل شد.

مرگ زرقاوی اصلا به معنی نابودی القاعده عراق نبود. بعد از وی به دستور بن لادن «ابو ایوب مصری» جانشین وی شد.

دولت اسلامی عراق که تشکیل شد یه شورای داخلی آمد و  شخصی به نام «ابوعمر البغدادی» رو به عنوان رهبر این تشکیلات انتخاب کرد.

یک عضو سابق داعش به نام «ابو احمد» در مصاحبه‌ای با روزنامه گاردین گفت که ما در بغداد یا هیچ جای دیگر نمی‌توانستیم موقعیت امنی شبیه به زندان داشته‌ باشیم. در زندان جای ما امن بود و کنار هم از تجربیات هم استفاده می‌کردیم و نقشه‌ فعالیت‌های بعدی را آنجا کنار هم می‌کشیدیم.  ابواحمد گفت که چطور زندانی‌های جهادی شماره تلفن و آدرس همدیگر را روی کش لباس زیر یادداشت می‌کردند و بعد از آزادی همدیگر را اینطوری پیدا می‌کردند. آن هم در حالی که همه‌ زندانی‌ها بعد از آزادی در ساخت بمب‌های کنار جاده‌ای و حرکات انتحاری و خیلی چیزاهای دیگر برای خود یه پا استاد شده بودند.

این در حالی بود که آمریکا هرکسی را دستگیر می‌کرد با اسکن مردمک چشم و اثر انگشت و نمونه‌ دی ان ای زندانی، اطلاعات کامل اش را ثبت می‌کرد، تا اگر زندانی‌ها اسامی خود را  درست نمی‌گفتند آنها بتوانند  از بانک اطلاعاتی‌ سوابق  را دربیاورند. اما مشکل اصلی چیز دیگری  بود. مشکل این بود که در بیشتر مواقع آنها  نمی‌تونستند بفهمند که جایگاه زندانی در تشکیلات کجاست؟ زندانی چی کاره است؟

نویسنده‌ها  در این کتاب می‌خواهند با ذکر مثال به بررسی عواملی که باعث شد آدم‌ها به سمت داعش گرایش پیدا کنند بپردازند.

آنها در این کتاب با آدم‌های زیادی صحبت کرده و مثال‌های زیادی می‌زنند یک مورد مربوط می شود  به یک پسر نوزده ساله به نام «متان عبدالستار» که  در اکتبر ۲۰۱۴ توسط داعش دستگیر شد. عبدالستار برای ارتش آزاد سوریه کار می‌کرد و داعش و ارتش آزاد سوریه هم با همدیگر دشمن بودند و کار برای اپوزیسیون سوریه یا رسانه‌های سعودی حکمش از نظر داعش مرگ بود.

بعد از دستگیری عبدالستار، او را برای بازجویی بردند به یک پایگاه جهادی. عبدالستار برای نویسنده‌ها تعریف می‌کند که وقتی یکی از اعضای مسن‌تر و خوش‌برخورد داعش لبخند‌زنان وارد اتاق شد و من از دست بازجوها نجات داد، من یک نفس راحتی کشیدم. منظور عبدالستار، «ابوحمزه شامی» یک روحانی بلندپایه مذهبی در داعش بود.

عبدالستار می‌گفت ابوحمزه با روی خوش درباره‌ ارتش آزاد سوریه صحبت کرد و اینکه چرا داعش با آنها مبارزه می‌کند. بعد هم به عبدالستار گفت اصلا ببینم تو خودت چرا نمیای با داعش بیعت کنی؟ پیامبر گفته هر کس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است. عبدالستار میگوید آنجا بود که راستش واقعا تنم لرزید. برای اولین بار بود که احساس کردم این حدیث حقیقت دارد. اما عبدالستار باز هم حاضر به بیعت با داعش نشد.

ابوحمزه لبخند به او  زد و گفت عجله‌ای نیست. بیشتر فکر کن. بعد دوباره صحبت و صحبت تا اینکه یک هفته بعد عبدالستار تصمیم به بیعت گرفت و خودش هم گفت که دلیل اینکه من به داعش ملحق ‌شدم، عقل‌گرایی داعش و شیوه‌ گسترش دین و مبارزه با بی‌عدالتی توسط داعش بود.

تعداد زیادی از اعضای داعش که برای نگارش این کتاب با آنها صحبت شده هم دقیقا احساسات مشابهی داشتند. عبدالستار می‌گفت وقتی به روحانیان داعش گوش میدهی از اینکه بسیاری از جوامع اسلامی از دین حقیقی فاصله گرفتند وحشت می‌کنید. نود درصد این جوامع دینشان بدعت است. دین حقیقی چیزیی است که داعش میگوید.

حقیقت این بود که داعش تبحر خاصی در شستشوی مغزی جوان‌ها داشت و با تکیه بر این موضوع که همه یا اکثر کشورهای اسلامی اصلا اسلام را نمی‌شناسند و نتوانستند قوانین اسلام را پیاده کنند، داعش خودش را مدعی حقیقی اسلام راستین می‌داند و از اعتقادات مذهبی جوان‌ها نهایت سوء استفاده را می‌کند.

داعش تنها يک سازمان تروريستي نيست بلکه يک مافياي خبره در بهره‌برداري از بازارهاي سياه نفت و قاچاق تسليحاتي نيز هست. ارتشي سنتي است که سربازان را بسيج مي‌کند و با بينشي حرفه‌اي که اعضاي ارتش آمريکا را نيز شگفت‌زده کرده، نيروها را وارد ميدان مي‌کند. داعش يک تشکيلات پيشرفته جمع‌آوري اطلاعات است که بي‌سروصدا به درون سازمان‌هاي رقيب رخنه مي‌کند و پيش از آنکه آن‌ها متوجه شوند، از ميان صفوف آن‌ها براي شکست دادنشان يا تصرف سرزمينشان نيروهاي تازه جذب مي‌کند. داعش يک دستگاه تبليغاتي مؤثر است که پيامش را به خوبي منتشر مي‌کند و از طريق رسانه‌هاي مجازي اعضاي تازه را دعوت به همکاري مي‌کند. کتاب حاضر با هدف ارائه گزارشي از درون ارتش داعش به رشته تحرير درآمده است.

در همین باره

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم





For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

پیشنهادها

خوانده شده ها

آخرین خبرها

مطالب مرتبط

تبلیغات

۴۹۴۵۹۷۹۰_۱۹۶۸۱۷۴۰۱۳۴۸۹۲۳۰_۲۴۳۹۸۳۴۳۰۶۵۳۷۸۴۸۸۳۲_n
Maryam-Mirzakhani