در رثای درگذشت مرد صدق وصفا و الگوی مظلومیت وخیر خواهی

عباس نصر-وقتی خبر درگذشت اورا خواندم سریال بزرگی از صحنه هایی که باهم بودیم از نظرم گذشت که دوسه موردش را یاد می کنم.

از مردم این منطقه عذر می خواهیم هرکاری برای شما نکردیم نتوانستیم ونه اینکه نخواستیم ، امکانش نبود. با اینحال صمیمانه عذر می خواهیم که نتوانستیم انجام دهیم.

این جملات را زمانی که درسمت معاونت ایشان دربویر احمد بودم از ایشان درذهن به یادگار دارم که با مردم خوب آنجاچقدر صادقانه حرف می زد و مسایل را درمیان می گذاشت و از آنها طوری دلجویی می کرد که حرفش بردلها می نشست .

پدرمن درمیدان تره بارکرج برو بیایی داشت و اغلب سران انقلاب دردوران مبارزه قبل ازانقلاب منزل ما رفت وآمد داشتند چون پدرم انسان خیری بود خیلی به آن روحانیون مبارز کمک می کرد وهمه آنها هم مرا می شناختند اما حال که مرا بیگناه به زندان افکندند یکی از آنها پیدا نبود.

این هم جملاتی است که پس ازنجات از زندانی شدن ناشی از وقایع سال ۸۸ ازاو بیادگار دارم .

پدرم هنگام فوت وصیت کرد باغ بزرگی را که برای یک کار خیر مصرف کنیم ما می خواهیم طبق وصیت او مصرف کنیم. رفتم خدمت آیت الله یوسف صانعی گفتم می خواهیم وقف کنیم ایشان با تندی گفت که چه ؟ که شکم موقوفه خواران را پر کنید؟
برویدبا پول ان دست چهارتا بیچاره را بگیرید و …

وقتی درزندان بودم شکنجه مشهود نشدم ولی نمی دانم چرا شبها تاصبح سرم گیج می رفت و ناچار می شدم برای نجات از سر گیجه تا انرژی داشتم یا زهرا یا زهرا بگم و هی سینه می زدم ویا زهرا یا زهرا می گفتم .

من مدتی در دفتر نخست وزیرکار می کردم صداقت وراستی میرحسین بی نظیر است وحرف ندارد
و…..

اینها نیز برخی از جملاتی از مرحوم میرزا ابوطالبی است که از او شنیده ام و پس از شنیدن خبر درگذشت این مدیر صالح نظام از ذهنم عبور کردند و …

خدایا تو شاهدی که سرنوشت خادمان خوب وصدیق انقلاب از جمله ایشان چه شده ؟ پس اورا تو پذیرا باش.

رحمت خداوند گوارای روان پاکش باد ‌وبه خانواده محترم ایشان صمیمانه تسلیت عرض می نماییم.