Haji-Baba-Img
profile-image
گزارشگر

قاسم خرمی

مديرمسئول

نگاهي به مستند صنعتي «پنبه تا آتش»

زندگی آتشین علی اصغر حاجی بابا

حاجی بابا، نمادی از یک بورژوازی خودساخته و ریشه دار ایرانی است که زیر سایه ترس و تحقیر و فشار موفق به حفظ و توسعه کسب و کار خود شده است. نماز صبحش ترک نمی شود و ترانه قمرالملوک وزیری هم در قاب زندگی او جای دارد

ائتلاف سینما و صنعت، نیازی مبرمی بود که در کشور ما هیچ‌وقت به وقوع نپیوست. منازعه روشنفکران چپ‌اندیش با صنایع روبه‌‌رشد در حکومت پهلوی و ظهور ایدئولوژی ضد سرمایه‌داری صنعتی و ماجرای مصادره‌سازی‌های در جریان انقلاب اسلامی، امکان پیوند میان نیروهای فکری با صاحبان صنایع و استفاده از ابزار فیلم و سینما برای پیشبرد جریان توسعه صنعتی را تضعیف کرد.


در این میان بیش از همه ساخت مستندهای صنعتی آسیب دید، و جای آن را تیزرهای کم‌ مایه تجاری و تبلیغاتی گرفت. در سال‌های اخیر، موسسه «کارستان» با ساخت فیلم‌هایی درباره زندگی حرفه‌ای کارآفرینان ایرانی، تلاش کرده تا بخشی از این نقیصه را جبران نماید. یکی از فیلم‌هایی که در سال ۱۳۹۵ از سوی این موسسه با تهیه‌کنندگی مجتبی میرطهماسب و کارگردانی بهرام عظیم‌پور و نیز در مشورت با رخشان بنی‌اعتماد، ساخته شده، مستند «پنبه تا آتش» است.

 

بنیان گذار  صنعت ریخته‌گری و فروآلیاژی ایران


این مستند ۵۲ دقیقه‌ای، به شرح زندگی حرفه‌ای علی‌اصغر حاجی ‌بابا، کارآفرین موفق وبنیانگذار صنعت ریخته‌گری و فروآلیاژی ایران اختصاص است. حاجی بابا از سن ۱۳ سالگی و پس از دریافت گواهی ششم ابتدایی، با شاگردی نزد پدر و سپس به اتفاق برادران، وارد شغل لحاف‌دوزی می‌شود و آن را تا حد نیمه کارخانه‌ای توسعه می‌‌دهد. خانواده حاجی ‌بابا بعد از آن به تجارت پنبه و عرضه مستقیم و گسترده محصولات خود در تهران و پخش آن در شهرستان‌ها مباردت می‌کنند. آنها در دهه ۱۳۳۰ شمسی به آهن‌فروشی تغییر شغل داده و طی دهه‌های بعدی با پشتکار و نبوغ فردی خود به صاحبان و مدیران نامدار در صنایع فولاد و ریخته‌گری کشور تبدیل می‌شوند.

علی‌اصغر حاجی ‌بابا در سال ۱۳۴۲ کارخانه ریخته‌گری «پارس متال» و سپس در سال ۱۳۵۰کارخانه «شوفاژکار» را تاسیس می‌کند. با وقوع انقلاب اسلامی و ماجرای مصادره‌ها و بحران‌های کارگری، فعالیت‌های صنعتی او با چالش مواجه می‌شود. از این رو، عمده فعالیت‌های وی در سال‌های بعد از انقلاب رقم می‌خورد که به عنوان مثال می‌توان به تاسیس کارخانه‌های رزیتان (۱۳۶۰)، فروسیلیس ایران (۱۳۶۱) و احیای فروآلیاژ ازنا (۱۳۸۱) و توسعه شوفاژکار (۱۳۸۹) و نیز تاسیس انجمن مدیران صنایع ایران اشاره کرد.

ابعاد مختلف فنی و هنری فیلم «پنبه تا آتش» طی دو سال گذشته از سوی نویسندگان و منتقدین مورد بررسی قرار گرفته و همان‌طور که اغلب تایید کرده‌اند، می‌توان آن را در زمره مستندهای جذاب صنعتی ایران در سال‌های اخیر قرار داد. نکته اساسی اما قبل از هر چیز، اهمیت دید و نگرش خانواده حاجی بابا به پدیده سینما و صنعت است که به رغم حسادت‌ها و شماتت‌های معمول در میان ما ایرانی‌ها، و نیز عادت تاریخی سرمایه‌داران ایرانی در پنهان‌سازی ثروت و موفقیت خود، حاضر می‌شوند که با صرف ساعت‌ها وقت و انرژی، تجاربی که برای آن هزینه‌ها پرداخت کرده‌اند را، به آسانی در اختیار نسل‌های جدید قرار دهند. این فیلم جدای از همه قابلیت‌های فنی و هنری، دست‌کم از حیث پرداختن به راه دشوارکارآفرینی صنعتی در ایران، برای مجله «کارخانه‌دار» حائز اهمیت است که به سه مورد آن می‌شود اشاره کرد:

 

توجه به عنصر خانواده در صنعت

فیلم با تصویری از نمای درون خانواده حاجی ‌بابا شروع می‌شود با این هدف که نشان دهد اولا سه نسل پی‌در‌پی در صنعت بوده‌اند و در ثانی، به رغم گذشت شش دهه، همچنان در اتحاد و ائتلاف خانوادگی به سر می‌برند. حاجی ‌بابا توضیح می‌دهد که خود او نخستین فعالیت‌های تجاری و صنعتی را با مشارکت برادرانش (علی‌اکبر و قاسم) از پایین‌ترین سطوح شغلی در محدوده بازار تهران شروع کرده است. شکل‌گیری خانواده‌های صنعتی در ایران پدیده‌ای است که اغلب با فراز و نشیب و ناکامی روبه‌رو بوده است. وجود قانون ارث باعث عدم انباشت و تمرکز سرمایه خانوادگی شده و در بسیاری از موارد حتی خانواده‌های مشهور و ثروتمند ایران بر سر تقسیم ماترک پدری دچار تفرقه و جدایی شده‌اند اما در عوض هرجا که این خانواده‌ها توانسته‌‌اند بر چنین چالشی غلبه کنند، به موفقیت‌های شایانی رسیده‌اند که از آن جمله می‌توان به خانواده‌های صنعتی لاجوردی، خسروشاهی و خیامی اشاره کرد.
در این مستند هم نشان داده می‌شود که نسل سوم خانواده یعنی فرزندان محسن حاجی ‌بابا، کنترل امور را دست گرفته‌اند. نشان دادن سه نسل کارآفرین (پدر، پسر و نوه‌ها) در یک قاب، از جلوه‌های قشنگ تداوم خانواده در فرهنگ شرقی است که این مستند هم به درستی آن را یکی از پشتوانه‌های عاطفی و مادی و دخیل در موفقیت آنان دانسته است. البته نباید فراموش کرد که حضور خانواده در مالکیت صنعت، نباید لزوما به معنای استمرار حضور فرزندان در مدیریت صنعتی باشد. در بسیاری از بنگاههای صنعتی پیشرفته جهان، با توجه به تخصصی شدن امور، به تدریج مرز میان مدیریت و مالکیت بنگاهها پر رنگتر شده است.
این فیلم خوشبختانه در صدد القای تصویری جعلی و باور ناپذیر از خانواده حاجی‌بابا نیست. زن‌ها و مردها با همان ظاهر و شخصیت معمول در میهمانی‌های خانوادگی کنار هم نشسته‌اند و مثل اغلب جمع‌های خانوادگی در ایران، گفت‌وگوهای پراکنده درباره اوضاع اجتماعی و اقتصادی با درون مایه انتقادی در جریان است؛ جز اینکه این خانواده به اقتضای موقعیت خود، از مباحث فنی تری مثل قانون کار و نبود سرمایه‌گذاری در کشور نیز حرف می زند.
با چرخش دوربین به درون منزل ، می‌توان دریافت که خانواده حاجی ‌بابا به شیوه اغلب سرمایه‌داران اصیل ایرانی (و بر خلاف سرمایه‌داران رانتی و نوکیسه) با زندگی لوکس و لاکچری بیگانه است. تکه‌هایی از فیلم روی سبک زیست شخصی حاجی ‌بابا به ویژه نماز صبح او متمرکز است اما پخش ترانه قمرالملوک وزیری در ابتدای فیلم، به درستی نشان می‌دهد که حاجی ‌بابا نیازی به تظاهر و تشرع تصنعی ندارد و مثل همه خانواده‌های ریشه‌دار ایرانی ترکیبی موزون از مذهب و سنت و هنر را در قاب زندگی خود جای داده است.


استفاده مناسب از بیان تاریخی


از جمله نکات مهم مستند «از پنبه تا آتش» استفاده بجا از عنصر تاریخ برای نشان‌ دادن تاثیر رویدادهای سیاسی اعم از مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین، جنبش مصدق، کودتای ۲۸ مرداد، ترور منصور و پیروزی انقلاب اسلامی، بر موقعیت پر خطر و دگرگون سرمایه‌داران صنعتی در ایران است. مستندهای صنعتی بدون دخیل کردن چنین عناصری نمی‌توانند برای عموم مردم جذاب و گیرا باشد. حاجی ‌بابا که به مانند اغلب بازاریان ایران نظیر رفوگران و خلیلی عراقی در دهه ۳۰ از در حمایت نهضت ملی مصدق درآمده بود، بعد از کودتا تهدید می‌شود که مغازه پنبه فروشی‌اش را آتش خواهند زد و او یکی از دلایل تغییر شغلش را نگرانی از بروز چنین واقعه نابود کننده‌ای عنوان می‌کند. در این فیلم، همچنین به موضوع ترور حسن منصور توسط محمد بخارایی اشاره می‌شود. بخارایی مدتی شاگرد حاجی‌بابا بوده و به همین دلیل بعد از ترور نخست وزیر، حاجی‌بابا را نیز دستگیر و و با انتشار عکسش در روزنامه‌ها، تهدید به اعدام می‌کنند.
حاجی بابا البته از درون بازار به بورژوازی صنعتی ایران پیوسته بود، بخشی از این بورژوازی خاستگاه بازاری داشت اما بخش دیگری از طبقه سرمایه‌دار صنعتی ایران را افرادی با منشاء زمین‌داری و بوروکراتیک و تکنوکراتیک تشکیل می‌دادند. به همین دلیل، اگر چه شرح زندگی حاج ‌بابا نمی‌تواند توصیف کاملی از روحیات و سرنوشت بورژوازی صنعتی ایران باشد اما می‌تواند بیانگر این واقعیت باشد که در ایران همیشه سیاست و اقتصاد سیاسی بر موقعیت سرمایه‌گذران و صاحبان صنایع ایران تاثیر تعیین کننده دارد و چه بسا یک رویداد سیاسی می‌تواند جان و مال آنها را در معرض خطر قرار دهد.


روایت عبرت‌آموز از مصادره‌ها


و بالاخره سومین نکته مهم در این مستند که می‌تواند یک منبع تاریخی دست اول برای استفاده محققین و پژوهشگران تاریخ صنایع ایران باشد، روایت عبرت‌آموزی از مصادره‌هاست. فردی مثل علی ‌اصغر حاجی‌بابا که در سال‌های قبل از انقلاب با امثال چمران و مطهری و طالقانی محشور بود، نیز از آتش تندروی‌ها و چپ‌روی‌های سال نخست انقلاب در امان نماند.

او می‌گوید در سال ۵۷ کارگران من با تحریک برخی گروه‌ها، درصدد اعتراض و ملی‌کردن کارخانه‌ها برآمدند. یک روز رفتم و دیدم ۵۰۰ کارگر با کنترل کارخانه «مرگ بر سرمایه‌دار» و «مرگ بر حاج‌ بابا» می‌گویند. با من درگیرشدند، سرم را شکستند و قصد داشتند من را داخل کوره ذوب بیندازند! او حتی نقل می‌کند که مهدی بهار مدیر کارخانه زاگرس را داخل بشکه قرار داده و داخل کارخانه غلطانده بودند!


کارگردان مستند «از پنبه تا آتش» در ادامه با تعدادی از کارگران و در واقع معترضان آنروزها صحبت می‌کند. آنها می‌گویند که ما بالاخره با مشاهده تجربه سایر کارخانه‌های دولتی شده و تعطیل شده، پی بردیم که ملی‌کردن ممکن است به شغل ما آسیب برساند. این فیلم البته با رویکرد سیاسی ساخته نشده است. اما به درستی توانسته نشان دهد که قرار دادن اقتصاد در یک موقعیت هیجانی و پرالتهاب، چگونه می‌تواند صنعت، کارگر و کارفرما را به یکسان در معرض بحران و نابودی قرار دهد.

حاجی‌بابا در ماجرای مصادره البته به حکومت و کارگران نقدی نمی‌کند اما از بخش خصوصی ایران گلایه دارد که در آن شرایط بحرانی خیلی زود تسلیم شده و عقب نشستند. به عقیده او اگر در آن روزها مقاومت و تحمل تعدادی از کارخانه‌داران نبود، چه بسا امروز اثری از بخش خصوصی نمی‌ماند. در مجموع مستند «پنبه تا آتش»، فیلم صنعتی نیست بلکه فیلمی درباره صنعت ایران است که می‌تواند برای مخاطبانی بیرون از این حوزه نیز جذاب و دلپذیر باشد.


توضیح: این گزارش در شماره دوم مجله کارخانه دار (دیماه ۹۷) چاپ شده است

https://www.karkhanedar.com/writers/%d9%82%d8%a7%d8%b3%d9%85-%d8%ae%d8%b1%d9%85%db%8c/

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها