روستاهاي جام و تايباد و باخرز
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

سكونت گاههاي غير شهري در ايران ؛ تفاوت «روستا» با «ده»، «آبادي»، «كلاته» و «قلعه» و غيره…

در تربت جام، تايباد، باخرز و صالح آباد شاهد روستاهايي با اسامي خاص و جالب مثل كلاته خوني، گرازي، المجوق، گوربند، سمرغاوه، گوش لاغر، كنده سوخته، درس آخوند، تيمنك، چهاربرجي، شيزن، كافچ، فرزنه، نقار خانه و غيره هستيم كه ريشه يابي تاريخي و علت نامگذاري آنها، مي تواند بسيار مفيد و آگاهي بخش باشد


🌿 سكونت گاههاي غير شهري در ايران، با عناوين مختلفي همچون، روستا، ده، دهكده، قريه، آبادي، مزرعه، قلعه، قصبه، رباط، واحه و غيره شناخته مي شوند كه در منطقه تربت جام، باخرز، صالح آباد و تايباد نيز، كماكان همين اسامي در جريان است؛ هر چند بعضا از مفهوم اصلي خود فاصله گرفته است.

🌿 تقسيم بندي اين اماكن مسكوني در ايران و جهان معمولا بر اساس ميزان جمعيت، هويت جمعي و يا نوع معيشت و نظام توليدي آنها، صورت مي گيرد اما در بسياري مواقع هم، بدون توجه به اين معيارها، هر سكونت گاهي به يك نامي خوانده شده است. اين اسامي چه تفاوتي با يكديگر دارند؟

♦️ 1-روستا
🌿 روستا كه در متون كهن ايران «روستاك»، «روستاغ» و «روستاق» ناميده مي شد، به معني سرزمين وسيع و پهناور بود. اين اصطلاح در ايران بعد از اسلام نيز رايج شد و به مراكز آباد كه شبيه شهرها بود، گفته مي شد. همچنانكه در برخي منابع تاريخي، باخرز، زام (جام) را از «روستاق» هاي شهر بزرگ نيشابور به حساب آورده اند.

🌿 به مروز زمان كه برخي«روستاق ها» تبديل به بلاد يا شهر شدند، عنوان «روستاق» از رونق افتاد و به «روستا» تبديل شد. عنوان «روستا» معمولا به آندسته از سكونت گاههايي گفته مي شودكه بر شيوه توليد كشاورزي و دامداري استوار است و از آنجا كه اين نوع زندگي توام با رنج و سختي و شرافت بود، روستائيان نماد كوشندگي و سخت جاني به حساب مي آمدند.

🌿 در حكايتي كه سعدي از شهر شام (از سوريه امروز) نقل مي كند اين سخت كوشي و نيز قطب بندي طبقاتي ميان روستائيان با اشراف تن پرور و كاهل شهري به چشم مي خورد :


🔸وقتی افتاد فتنه‌ای درشام
🔸هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند

🔹 روستازادگان دانشمند
🔹به وزیری پادشا رفتند

🔸پسران وزیر ناقص عقل
🔸به گدایی به روستا رفتند

🌿 و يا بعد از او، مولانا مي گويد:

🔹«روستايي گاو در آخور بِبَست
🔹 شير، گاوش خورد و بر جايش نشست».

كه در اين بيت نيز اشاره به شغل اكثريت روستائيان يعني دامداري است البته مضمون اين حكايت در برگيرنده پندي حكيمانه است كه چگونه صياد، جاي صيد را مي گيرد.

🌿 در سالهاي قبل از انقلاب، برخي ماركسيست ها و يا مائوئيست هاي ايراني، ضمن نقد به مدرنيته، شهر نشيني و صنعت، خواهان بازگشت مردم به روستاها و احياي اقتصادي كشاورزي سنتي بودند. در ميان رهبران مذهبي انقلاب 57 نيز تمايلاتي به رها كردن صنعت و بازگشت به فلاحت در روستاها وجود داشت كه با وقوع جنگ و نياز به ساخت تسليحاتي و راه اندازي كارخانه ها براي تامين ارزاق عمومي، اين تفكر خطرناك به فراموشي سپرده شد.

🌿 در آثار برخي از نويسندگان ايراني دهه 40 مثل باقر مومني، جلال آل احمد، غلامحسين ساعدي و بويژه محمود دولت آبادي، «روستا » نماد اصالت در مقابل طبقه نوظهور بورژوازي شهري بود. به عقيده دولت آبادي بعد از انجام اصلاحات ارضي و مهاجرات روستائيان به شهرها، پاكي و اصالت آنها در معاشرت با طبقه سوداگر شهر نشين، مخدوش مي شد.

🌿 اين اصالت خواهي هنوز هم در نوشته ها و اشعار برخي نويسندگان و شعراي روستايي مقيم شهرها به چشم مي خورد.


جلیل صفربیگی مي سرايد:

🔸« قربان صداقت و صفای خودمان
🔸ماییم و دل پاک و خدای خودمان
🔹در شهر شما نمي توان عاشق شد
🔹 بايد برم به روستاي خودمان»

🌿 در مجموع روستا و روستا نشيني كه مبتني بر يكجا نشيني و نظام توليدي مبتني بر كشاورزي، باغداري و دامداري است در مقابل جمعيت هاي صحرا گرد و متحرك به كار مي رفت. اما به مروز زمان، روستا نشيني، نقطه مقابل شهر نشيني قرار گرفت.

🌿 از حيث تقسيمات كشوري، امروزه سكونت گاهها در ايران را بر اساس ميزان جمعيت تقسيم مي كنند و مثلا اماكن زير 5 هزار نفر را روستا و بيش از آن را شهرك مي نامند. در ديگر كشورهاي جهان، اين معيارها متفاوت است. مثلا در ژاپن، روستاهايي با 30 هزار نفر جمعيت نيز موجود است.

🌿 اغلب آبادي هاي منطقه ما هم روستا ناميده مي شوند. مثل روستاي محمود آباد بالاجام، همت آباد باخرز، رهنه تايباد، علي خواجه پايين جام و غيره كه معمولا برگرفته از نام باني و آبادگر آن و يا خاندان و طوايف ساكن و نيز اسامي زيارتگاهها و رودها و كوهها است. مثلا روستاهاي سيه لاخ، كمر سبز، كوه سفيد، فيروز كوه، كمرچه و غيره از كوههاي اطراف آن اخذ شده است.

🌿 همچنين در تربت جام، تايباد، باخرز و صالح آباد شاهد روستاهايي با اسامي خاص و جالب مثل كلاته خوني، گرازي، المجوق، گوربند، سمرغاوه، گوش لاغر، كنده سوخته، درس آخوند، تيمنك، چهاربرجي، شيزن، كافچ، فرزنه، نقار خانه و غيره هستيم كه ريشه يابي تاريخي و علت نامگذاري آنها، مي تواند بسيار مفيد و آگاهي بخش باشد.

🔻 در بخش هاي بعدي اين نوشته  به تفاوت روستا با «ده»، «آبادي»، «كلاته»، «قريه»، «رباط» و «قلعه» و نمونه هايي از سكونتگاههايي با همين عناوين در منطقه ما، اشاره خواهد شد.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها