پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

معرفی توانمندی ها و محصولات شرکت نورد و لوله اهواز

عكس قرارداد ايران و چين
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

قصه يك عكس تاريخي ؛ آنكه كه هنگام امضاي « قرارداد» گريه مي كند، حكايت ماست !

راستش را بخواهيد ما در باره توافق نامه اي كه يك سطرش، رسما اعلام نشده است فعلا نقد و نظري نداريم اما از چين كه گونه رشديافته از سرمايه سالاري دولتي و فاقد مسئوليت اجتماعي است، مي ترسيم. به رسانه هاي رسمي خودمان هم متاسفانه اعتماد نداريم. تجربه هاي تلخ تاريخي هم از اين نوع توافقات سر بسته داريم. شما جاي ما باشيد نگران نمي شويد؟

 

سرخپوستان آمريكا، چندين سال جنگيدند تا مانع از تصرف اراضي اجدادي خود توسط مهاجران سفيد پوست اروپايي شوند. دست آخر كم آوردند و تسليم شدند و عقب نشيني كردند.

 

دولت مركزي آمريكا كه كشتن و تصرف كردن را، ديگر به مصلحت نمي دانست، در يك مقطعي تصميم گرفت از راه ديپلماسي وارد شود. اعلام كرد بيايد با زبان خوش و طي توفقنامه اي، زمين هايتان را تحويل دهيد. چون  اين كاري كه ما مي كنيم ديگر اسمش غارت نيست؛ مي خواهيم براي شما جاده و سد بسازيم و معادن شما را فعال كنيم. آنروزها، هنوز «خام فروشي» و « خام خَري» باب نبود و از جنس «بنجل» چيني هم خبري نبود!

 

رئيس قبايل بوميان آمريكا را مجبور كردند كت و شلوار بپوشد و براي امضاي قرار داد فروش اراضي به دولت مركزي، آماده شود. او همانطور كه در عكس مي بينيد، درطول زمان امضاي قرار داد، در حال گريه كردن بود. چرا كه مي دانست دقيقا و نقدا چه چيزي را از دست مي دهد اما مطمئن نبود، چه چيزي را به دست خواهند آورد.

 

 سرخ پوست بينوا، در موضع ضعف بود. قول و روياي ساخت جاده و سد را مي گذاشت كنار رفتارهاي سابق سفيد پوستان و هر طور حساب مي كرد، دلش به اين كار گواهي نمي داد اما چاره اي هم نداشت. ضمنا مي دانست كه اگر روزي آن دولت قدرتمند تصميم بگيرد، پول زمين ها را هم نمي دهد، دستش به جايي بند نيست

 

اين عكس حكايت  امروز ماست

 

حالا، حكايت اين عكس، حكايت همين توافق ايران و چين است. روي كاغذ آمده است كه چين قرار است جاده و كارخانه و پالايشگاه بسازد و حتي ميراث فرهنگي و يا «قبر اموات» ما را هم مرمت كند و لابد بصورت پيمانكاري، فاتحه بخواند. حتي در محافل سياسي و بين المللي هم از مواضع ( بعضا رمانتيك) ما حمايت كند.

 

حالاوقتي اين رويا ها و قول ها را مي گذاريم كنار رفتارهاي سابق چين در مجامع بين المللي در طول چهل سال گذشته و نيز رفتارهايي كه اين كشور خونسرد و بي رگ با شهروندان مسلمانان كشور خودش مي كند، حال همان سرخپوست گريان را پيدا مي كنيم. اگر چين با اين قدرت و كثرت ( كه پيشاپيش به آن لقب ابرقدرت آينده  نيز پيشكش كرده ايم!) طلبكارانه بر ما مسلط شود، حساب ما با كرام الكاتبين است!

 

همكاري و توافق سياسي و تجاري با چين و ايضا اروپا و آمريكا و آفريقا و ديگر دول جهان، از بديهيات نظام و اقتصاد بين الملل امروزاست. اما شما اكنون همه كشورهاي جهان را كنار زده ايد  تا به نمايندگي از ما، با يك دولت  تازه به دوران رسيده اي كه از قضا به هيچ كدام از موازين اخلاقي، دموكراتيك و حقوق بشري پايبندي ندارد، توافقنامه 25 ساله امضاء كنيد. آنهم با اين تصور، كه علي الحساب آنرا در چشم غرب فروكنيد. چشم غرب كور باد اما بالاخره تكليف ما  مردم« آزاده» و « هميشه در صحنه» چه مي شود؟

 

طبق اين توافق، چين قرار است450 ميليارد دلار در ايران سرمايه گذاري كند. اين پول كمي نيست البته براي ما كه 8 ساله 800 ميليارد دلار در آمد نفتي را معجزه وار به باد داده ايم، شايد اين مبلغي نباشد اما براي چيني ها كه از آب كره مي گيرند، اين پول را به خاطر خال لب و چشم و ابروي كسي پرداخت نمي كنند. سرمايه گذاري خارجي قاعده و  آدابي دارد، بفرماييد كه چين در قبال اين حجم از سرمايه گذاري، دقيقا از ما چه مي خواهد؟

 

ما چهل سال است كه انواع تهديد و تحريم و فشار سياسي و اقتصادي را تحمل كرده ايم  كه به قول شما « استقلال مان» را بدست آوريم. به اين استقلال هم كه البته ميراث جانفشاني كسان ديگري است، افتخار مي كنيم اما اكنون، استقلال خودمان كه هيچ، ما داريم آينده فرزندانمان را هم پيش فروش مي كنيم. شما را به حرمت همان «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» و به ميمنت عدد 25 سال همكاري راهبردي با چين، لااقل 25 جمله در باره اين توافق نامه مهم به مردم خودتان توضيح بدهيد ! شايد ما هم مثل شما، ته دلمان قرص محكم شد.

 

اين پرسش ها را به حساب غزتمندي و ميهن دوستي مردم ايران بگذاريد و آنرا تعبير به كارشكني و همسويي با آمريكا و اسرائيل و سعودي و «بي بي سي» و «من و تو» و دشمني «تو و من» نكنيد كه حال عالم و آدم از اين استدلالهاي نخ نما به هم مي خورد و زبانم لال فكر مي كنند كه لابد ريگي در كفش ماست!    

 

مردم نگرانند به آنها حق بدهيد

 

راستش را بخواهيد ما در باره توافق نامه اي كه يك سطرش، رسما اعلام نشده است فعلا نقد و نظري نداريم اما از چين كه گونه رشديافته از سرمايه سالاري دولتي و فاقد مسئوليت اجتماعي است، مي ترسيم. به رسانه هاي رسمي خودمان هم متاسفانهاعتماد نداريم. تجربه هاي تلخ تاريخي هم از اين گونه توافقنامه  هاي خارجي داريم

 

 زماني كه قرارداد رويتر امضاء شد و براي 70 سال امتياز بهره برداري از همه معادن و راهها و قنوات و مزارع ايران به يك انگليسي واگذار شد، همه اركان حكومت يكصدا از مزاي اين توافق حرف مي زدند. حتي ناصرالدين شاه اعلام كرد كه « كه اگر اين قرارداد خوب انجام شود خدماتي صورت خواهد گرفت كه مافوق ندارد» (1) اما از فرداي روزي كه متن اين قرار داد منتشر شد، دهان همه باز ماند. تا جائيكه حتي لرد كرزن ديپلمات برجسته دولت استعمارگر انگليس كه هيچ تعهدي به منافع ايران نداشت نيز  اعلام كرد: « در هيچ مستعمره اي تا كنون چنين امتيازي به كسي داده نشده است …!»

 

 بگذريم كه لغو آن قرار داد هم امتيازي براي مردم ايران در بر نداشت و از سوي دولت مردد قاجار چاره اي براي استفاده از اين منابع طبيعي، به عمل نيامد.  اما مشخص شد كه به رغم آن همه تعريف ها و تمجيدها، در پس آن قرار داد، سياستي جز شتيل گيري و حق حساب ستاني در ميان نبوده است.

 

مقصود البته مقايسه شرايط فعلي با دوره قاجاريه نيست. هر چند تنها حسن آن زمان اين بود كه در رقابت هاي استعماري روسيه و انگليس، محتواي هيچ توافقي از چشم آنها دور مي ماند و زودتر از نيروهاي داخلي آگاه مي شدند و  به عواقب آن هشدا ر مي دادند

اما در همكاري با چين ( اگر منافع اعلام نشده اي هم در آن باشد)  چنانچه  اعتماد و همراهي ملي را جلب نكنيد، پيشبرد چنين توافقي با اين حجم از تعهدات ، در ايران كار راحتي نخواهد بود. چين كمونيست الگوي مناسبي از حكمراني در تعامل ملت و دولت  و الگو گيري براي كشوري مثل ايران نيست. 

 

 


 

1-فرهاد معتمد، محمود (1325). سپهسالار اعظم (تاريخ سياسي دوره صدارت ميرزاحسين خان مشيرالدوله). تهران : شركت نسبي علي اكبر علمي  1325: صفحه 157).

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها