پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
مرتضی آوینی؛ ماجرای عشق زمینی اش و مقاله « راه امام و راه اقتصاد»
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور ۱۳۲۶در شهر ری به دنیا آمد. وی در شهر کرمان، زنجان و تهران تحصیلات خود را به پایان رساند. شهید آوینی در سالهای بعد از انقلاب فیلمسازی را با ساختن چند مجموعه درباره غائله گنبد (مجموعه شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستند خان گزیدهها) آغاز کرد و بعد به جهادسازندگی پیوست. در زمان جنگ سازنده مستند روايت فتح بود. وی در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در فکه که در حال پر کردن فیلم مستند (شهری در آسمان) بود به همراه محمد سعید یزدان پرست به مین جامانده از جنگ ایران و عراق برخورد کرد و به شهادت رسید
20 فروردين، سالروز شهادت سيد مرتضي آويني است كه در سال 1372 در هنگام فيلم برداري براي ساخت فيلم «شهري در آسمان» بر اثر انفجار مينِ به جاي مانده از جنگ ايران و عراق در منطقه فكه، به همراه يكي از همكارانش به شهادت رسيد.
پخش مستند تلويزيوني « آقا مرتضي» ساخته موسسه سينماي «اوج» از صدا و سيما، اعتراض همسر، خانواده و داماد او را در پي داشته است كه معتقدند اين فيلم، سَرَك كشيدن به زندگي خصوصي شهيد آويني است و بخش هايي از آن، اساسا واقعيت ندارد.
بطور مشخص، اختلاف اصلي بر سر مقطعي از زندگي مرتضي آويني در سالهاي قبل از انقلاب و در دوران دانشجويي است كه سبك زندگي متفاوتي از روزهاي آخر عمرش داشته و ميان او و دانشجوي ديگري به نام غزاله عليزاده روابط و دلبستگي هايي شكل گرفته است. خانم عليزاده روشنفكر و رمان نويس و نويسنده رمان مشهور «خانه ادريسي ها» است كه در سال 1375 خودكشي كرد.
مستند « آقا مرتضي»( به كارگرداني عباس سيد ابراهيمي) نه، توانسته اين راز برون افتاده از حلقه را به كلي منكر شود و نه خواسته است آن را بطور دقيق و واقعي تعريف كند. بنابراين، تمام روايت هاي موجود از اين ماجرا را كنار گذاشته و تلاش كرده از طريق گفتگو با برخي دوستان گزينش شده آويني، او را بي اعتنا به اين خانم و اساسا «زن گريز» تعريف كند تا به قول خودشان، آويني را از « خوان غزاله» عبور دهند يكي از راويان مدعي است ،« اين خانم عليزاده بود كه آويني را رها نمي كرد و آويني به او اعتنايي نداشت..»
وارد شدن به اين موضوع، قدري حساس و خطرناك است. خطرناك از اين جهت كه عوامل سازنده اين مستند و خانواده شهيد آويني، عضو يك جبهه فرهنگي هستند و تاقبل از اين، در اين مسير كه از آن شهيد عزيز، جبهه اي مقدس و مستحكم در برابر ساير انديشه ها و تفكرات حتي باورمند به مباني انقلاب اسلامي ساخته شود، اختلافي نظر چنداني نداشتند و يا بروز ندادند.
شك ندارم كه اگر اين مستندرا فردي خارج از جريان غالب ساخته بود و اين گوشته از زندگي شهيد آويني را به تصوير مي كشيد، بلوايي به پا مي شد. از اينرو، پرداختن به اين موضوع، هر آن ممكن است باعث فراموشي آن نزاع و گشايش جبهه اي جديد در مقابل غربزده ها و خودباخته ها شود! كه با اهداف كلي اين مستند نيز بي ارتباط نمي باشد
همينقدر مي شود گفت كه در اين اختلاف حادث شده، حق با هيچ يك از طرفين دعوا نيست و اگر در اين ماجرا حق پايمال شده اي قابل تصور باشد، متعلق به مرتضي آويني و غزاله عليزاده است كه فعلا هيچ كدام زنده نيستند و در دوران حيات هم علاقه چنداني به بيان آنچه گذشته بود و تمام شده بود، نداشتند.
آويني و عليزاده به عنوان دو دانشجوي كوشا و شيدا، آنهام در دوران قبل از انقلاب (كه پوشش و كشش عاطفي كسي، محل توجه ديگران نبود)، حق داشتند كه هر طور دوست داشتند لباس بپوشند، با هم چاي بنوشند و دل ببندند و دل بِكنند. كجاي اين ماجرا كه متعلق به 50 سال پيش است، ارتباطي به خانم اميني ( همسر محترم شهيد آويني) و يا موسسه اوج سازنده مستند« آقا مرتضي» دارد؟
داستان زندگي شهيد مرتضي آويني چيزي نبود كه مردم و حتي مقامات ارشد نظام از آن مطلع نباشند. نقل است كه عده اي از همين ميراث خواران فرهنگي امروز شهيد آويني، از حيث نماني و تخريب شخصيت، تصاويري دوران جواني او را به رهبر انقلاب نشان مي دهند و ايشان هم مطلبي با اين مضمون بيان مي كنند كه ديدن اين تصاوير ارادت ما را به آويني بيشتر كرد. چون مهم است كه چنين فردي از چنان فضايي بيرون آمده باشد.
اتفاقا در اين فقره، نوع نگاه قاطبه جامعه به شهداي انقلاب و جنگ تحميلي هم همين است. اگر به فيلم ها و تصاوير دست نخورده روزهاي پيروزي انقلاب نگاه كنيم، در مي يابيم كه( به مانند تصاوير شهيد آويني قبل از انقلاب) افرادي با موهاي بلند، خط ريش تا نزديك چانه، شلوار جين، پيراهن هاي يقه باز و كفش هاي قيصري نيز در صفوف اول راهپيمايي و مبارزه حضور داشتند. شايد اصل مبارزه هم همانها بودند
اين هنر امام خميني بود كه از ميان آنها يارگيري كرد و ظاهر و باطن شان را تغيير داد و يكسان كرد. بنابراين، برخلاف شما، براي عموم مردم ايران، سبك زندگي و ظاهر پيشين آويني، نيازمند تصحيح نبود تا براي توضيح اين پديده طبيعي، حيثيت غزاله عليزاده به عنوان زني كه دستش از دنيا كوتاه است را ملكوك و مخدوش كنيد. مگر پرسش جامعه ايران است كه كدام يك، عاشق تر بودند.
وانگهي، مگر آن همه رزمنده و سربازي كه از كوچه ها و خيابانها به سوي جبهه ها شتافتند و باز نگشتند، هيچ مهر و عشق زميني را تجربه نكرده بودند؟ آيا بايد همه آن دلبستگي ها و دلدادگي ها كه زيباترين فرازهاي زندگي بشري است را انكار كرد، تا از شهيدان موجودات فرازميني بسازيم؟ آيا شما كه خود را راوي صادق شهيدان مي دانيد، تا كنون به نامه عاشقانه يك شهيد و يا دلبستگي او به جنس مونث برنخورده ايد؟ خرسنديم كه آويني آنقدر بي رحم نبود كه مي توانست عاشق شود
فراموش نكنيم مرتضي آويني، قبل از آنكه به فيض عظماي شهادت نائل شود، يك نويسنده و فعال عرصه عمومي نيز بود و كسي هم كه در عرصه عمومي و در باره اشخاص و افكار و جريان ها حرف مي زند و مي نويسد و فيلم مي سازد( مثل مقاله «از مایکل جکسون تا شهرنوش پارسیپور» )، اين حق نيز براي ديگران ايجاد مي شود كه موافق يا مخالف آثار او باشند و در باره او حرف بزنند و فيلم بسازند.
به همين دليل، با اينكه با سازندگان مستند«آقا مرتضي» همفكري و همدلي ندارم اما اين حق را براي آنها قائلم كه روايت خودشان از شهيد آويني را ( بدون تاييد خانواده) ارائه كنند و به ديگران هم حق بدهند كه برداشت خودشان از آويني و ايضا ديگر شهيدان والامقام را، بي هراس ارائه كنند. اگر مي شود بدون اطلاع خانواده خميني، بهشتي و مطهري و رجايي و رفسنجاني، در باره آنها در صدا و سيما سخن گفت. چرا نبايد فارغ از نوع نگاه خانواده شهيد آويني، در باره زندگي او فيلم ساخت و كتاب نوشت؟
شهيد آويني تيپ شخصيتي ويژه اي داشت كه هميشه متاثر از آخرين آگاهي ها و باورهاي او بود. تغيير او از آن سبك زندگي آزاد به سنتي و مذهبي هم داستاني دارد كه بايد شنيده شود. او هم مثل خيلي از مقامات فعلي نظام، ادامه جريان فكري غرب ستيزانه شادمان، فرديد، شايگان، آل احمد، شريعتي و رضا داوري بود كه موج فراگير تر انقلاب، آنها را بسوي خود كشيد و همراه كرد و البته افرادي مثل او همراهان صديق تري از كار در آمدند. اهل دانش مي دانند كه مقاله « مرگ آگاهي» آويني خارج از اين منظومه فكري قابل درك نيست.
روي آوردن مرتضي آويني به انقلاب و سپس جهاد سازندگي و ماجراي گنبد و سپس جبهه و جنگ، نيز داستان و دليل خاص خودش را دارد كه شك دارم در قالب اين روايط هاي رسمي بگنجد اما مطمئنم كه اگر آن شهيد عزيز زنده مي ماند، زندگي اش را بر اساس آخرين دانسته ها و آگاهي ها تنظيم مي كرد و شايد اجازه نمي داد او را در مقابل بخش ديگري از وفاداران به انقلاب و نظام، قرار دهند.
به عنوان مثال، شهيد آويني «سرمايه داري» را نه يك سيستم اقتصادي بلكه يك نظام فرهنگي مي دانست كه با هر گونه همراهي و سازگاري با آن، مخالف بود. از همين منظر، سياست هاي اقتصادي دولت هاشمي رفسنجاني را به نقد مي كشيد و حتي مقاله اي با عنوان «راه امام – راه اقتصاد» نوشت.
امروز همه ما اذعان داريم كه اگر راه امام از راه اصلاح و بهبود وضعيت اقتصادي مردم نگذرد، چيزي از راه امام باقي نخواهد ماند. شعارها و راهبردهاي سالهاي اخير با عنوان اقتصاد مقاومتي، توليد ملي، جهش توليد و رفع موانع توليد و غيره … در حقيقت تاكيد بر اهميت اقتصاد در پيشبرد اهداف نظام سياسي است. آويني اگر زنده بود، شايد در اين ديدگاهها تجديد نظر مي كرد و يا قيد همكاري با صدا و سيما و كيهان و موسسه اوج را مي زد.
با همه اينها، شهيد آويني انديشه ورز و متفكري بود، كه حتي اگر به جمع شهيدان سرفراز نپيوسته بود، باز هم نقد و نظر او قابل احترام و تامل بود.
مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان، خبري نيست كه نيست
مطالب ديگر در باره شهيد آويني را در ادامه بخوانيد
مرتضی آوینی نویسنده، شاعر، نقاش، منتقد هنری، روزنامهنگار و مستندساز جبهه و جنگ بود که مجموعهٔ تلویزیونی «روایت فتح» از آثار برجستهٔ اوست
سیدمرتضی آوینی را نمودهای شخصیتی مناقشهبرانگیز از هنر تا فرهنگ و از معماری تا کارگردانی است. اگرچه تغییر مسیر فرهنگی و سیاسیاش پس از وقوع انقلاب۵۷ و بروز و ظهور در آثار مستندی که تا زمان فقدش ادامه یافت و نیز مقالات و یادداشتهایی که دربارهٔ مسائل فرهنگی و سیاسی و آسیبشناسی سینما و تلویزیون مینوشت، مایهٔ سعایت پنهان برخی نزد بلندمرتبهترین مقامات وقت جمهوری اسلامی نظیر [آیتالله]علی خامنهای شده بود. البته آوینی نیز مانند هر پدیدآورنده و نویسندهٔ دیگری در عیان نیز از حمله به دیدگاهها و نظراتش مصون نبود چهاینکه دوستان و همراهان او در زمان حیات، پس از او همواره انگشت اتهام را بهسوی اشخاصی نظیر مهدی نصیری سردبیر وقت روزنامهٔ کیهان دراز کرده و معتقدند نصیری غیرمنصفانه به او میتاخته است.

اگرچه جریان موسوم به راست با استناد به مجموعهای از مقالات و یادداشتهای وی در نقد روشنفکری و نیز فیلمسازانی چون داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، علی حاتمی و محسن مخملباف، همچنین آنچه در رد نظرات وزیر وقت ارشاد، سیدمحمد خاتمی نوشته است، او را متصلاً در اردوگاه خودی قلمداد کرده و اختلافات خود را درونی و قابلِچشمپوشی برمیشمرند. این دیدگاه البته با مراجعه به آثار آوینی و مثلاً موضعگیری تند او دربارهٔ «نشریهٔ آدینه» پذیرفتنی و درست مینماید؛ اما نمیتوان شهادت آوینی بر سر ساخت یک مستند پیرامون جنگ و ترحیم و تشییع [آیتالله] خامنهای نسبت به او و ملقب ساختنش به سید شهیدان اهل قلم را در استقرار و استمرار این نگاه از نظر دور داشت.
با اینهمه بهنظر میرسد شخصیت منحصربهفرد آوینی پس از بهقول خود، گذر از راهی طیشده که بهکلی تغییر منش داده و ایبسا که به خاستگاه سنتی و خانوادگی خویش بازگشته بود و قریحهٔ هنری و تلاش برای نظریهپردازی در این حوزه، بازهم بهسوی آنچه همراهان و دوستان سابقش از او میگویند روی میآورد و سردبیر سابق کیهان ناگزیر از تحمل سنگینی بار حملات خود پیش از شهادت آوینی باشد. آنچنان که همسر آوینی، مریم امینی با اشاره به دوستیِ پیش از ازدواج خود با وی و ردوبدل کردن کتاب و سینما رفتن و دخترش کوثر آوینی ضمن بیان خاطرات خانوادگی که نشاندهندهٔ رواداری پدر و در تضاد با جمود اندیشه و عمل بودهاند، سعی دارند آوینی آنگونهای نمایش دهند که خود به آن باور دارند.

از این جهت شاید مخاطب کنجکاو و موشکاف نیز با نظرکردن و فرورفتن در نمود پیش از انقلابِ شخصیت او بخواهد درصدد پیوند سیدمرتضی و کامران برآید. برخی همانند دخترش، آوینی را شخصیتی یکپارچه میدانند که دیگران از سر مقاصد سیاسی تکهتکهاش کردهاند و برخی دیگر با تفحص در سابقهاش و بیان جزئیاتی که از چندی پس از او میشد دربارهشان صحبت کرد او را الگویی از هنرمند متعهد انقلابی میدانند که در زمانی متحول شد و با انقلاب اسلامی عهدی بست که جانش را بر سر آن گذاشت که این هردو روایت میتوانند ارتباط مسالمتآمیزی در جوار هم داشته باشد؛ زیرا آوینی در سالهای پیش از تغییر روش خود نیز فردی محبوب میان دوستان و همدانشگاهیانی نظیر شهرزاد بهشتی، امیرهوشنگ اردلان، عطاءالله امیدوار و مشهورترینشان غزاله علیزاده بود. غزاله علیزاده نویسندهای که بهقول مسعود بهنود در همان سالها پس از تسلیم آوینی به مرگ، خود را بهدار آویخت! هرچند علیزاده با بیماری سرطان دستبهگریبان بود و پیش از آن نیز دو بار بهطرزی ناموفق اقدام به خودکشی کرده بود. بهنود، اما آوینی را فردی افراطی میداند که در همهکار طریقهٔ تندروی درپیش میگرفت. چه آن روز که هیپی شده بود و چه آن روز که در سلک بسیجیان شیفتهٔ آیتالله خمینی [امام] درآمد. گرچه ذکر بهنود از آنچه افراط در رفتار آو ینی میخواند ملازم اضرار بهغیر یا تحمیل عقیده نیست؛ چیزی که ابهت مردانهٔ موجود در صدای او را با مهر و مدارا همگام میسازد.
آوینی طی فعالیتهای مستندسازی خود، در گروه جهاد سازندگی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۰ مجموعه مستند ساخت که مشهورترین آن روایت فتح در ۷۰ قسمت است. این مجموعه آنچنانکه از نامش پیداست شامل روایت آوینی از جنگ ایران و عراق است که گویی در ترادف با نام کتاب فتحخونِ خودش است. فتحخون روایتی مقتلگونه از ماجرای عاشورای [امام] حسینبنعلی است. بنا بر باور شیعه جنگ نابرابر امام سوم شیعیان با یاورانی اندک اگرچه با پیروزی ظاهری همراه نبوده است؛ اثر پیروزمندانه و فاتحانهٔ خویش را در تاریخ جاری ساخته است. تعداد مستندهای آوینی با احتساب همین مجموعه، بیش از ۱۰۰ فیلم است. آخرین اثر آوینی مجموعهٔ «شهری در آسمان» است که تولید آن تا لحظهٔ مجروحیت و شهادتش ادامه داشت.
از او مقالات بسیار و یادداشتهایی بهجای مانده است. آنچنان که خود میگوید جمعی از آثارش را در مجموعهای به نام «آینهٔ جادو» برای تدریس به دانشجویان گرد آورده بود که بهعلت ترک تدریسش، بهدلیل آنچه نپسندیدن محتوای آموزشی خوانده است، به این هدف نرسید.

او همچنین، دستی در نقاشی و شعر داشته است، هرچند باتوجهبه تعریف منفیاش از هنر مبنیبر آنکه نباید حدیث نفس باشد، مجموعهٔ آثار اینچنین را که احتمالاً مربوط به زمان پیش از تحولش، میشده و حجم زیادی هم داشته است در یک گونی میسوزاند. هرچند آوینی نفی نمیکند که آنچه انسان مینویسد همواره محصول ترواشات درونیاش است. با وجود این روایت بهروز افخمی از شاعری آوینی با قطعهای که پایانبندیاش “خنجر…خنجر…خنجر…” بوده است نسبت به تاریخ هدم آثار بهقولی نفسانی او و اینکه آیا اشعاری از او در دست است که منتشر نشده باشد، سؤال میآفریند.
سیدمرتضی آوینی یا همان کامران پیشِ از ۱۳۵۷، سرانجام در ۲۰فروردین۱۳۷۲ جانبهجان آفرین تسلیم کرد و بنابر آنچه همواره مرگخواهانه آروزیش را داشت، انگار با حالی نزار از کار طاقتفرسای سالیان و با پروندهای مشحون از آثار تأثیرگذار، حجاب خویشتن را از میان برداشت.
منبع : http://wikiadabiat.net/wiki/

کامران، غزاله، آوینی و چند روایت گمشده دیگر/«آقامرتضی» متهم است؟

«آقامرتضی» عنوان مجموعهای هفت قسمتی است که پخش تلویزیونی آن در آستانه سالگرد شهادت شهید آوینی واکنشهای بسیاری به همراه داشت؛ واقعیت درباره ابهامات و اتهامات مطرح شده درباره این مستند چیست؟
خبرگزاری مهر – گروه هنر- زهرا منصوری: در این ۲۸ سالی که از شهادتش میگذرد، همواره یک تصویر از او را روی جلد کتابها، مجلات و فیلمها در ایام نزدیک به سالروز تولد و یا شهادتش دیدهایم؛ مردی با عینک، با ریشها و موهای جوگندمی که دست به سینه ایستاده و کتی خاکی رنگ روی دوشش دارد، این نزدیکترین تصویر ذهنی همه ما از یک نام است؛ سید مرتضی آوینی.
همان که او را «سید شهیدان اهل قلم» خطاب میکنند تا قلم به دستان هر بار روایتهایی متفاوت و گاهی متضاد از او ارائه کنند، همان که «روایت فتح» عنوان اصلیترین یادگارش در قالب مجموعهای مستند است و حالا این عنوان بر سردر مؤسسات و سازمانهای مختلفی خوش نشسته که در مواردی شاید کمترین سنخیت و تناسب تسمیهای با او نداشته باشند! مردی که حرفها و حاشیهها دربارهاش کم نیست و احتمالاً اگر زنده بود و این قرائتهای متنوع درباره خودش را میشنید و میخواند و میدید میگفت: «ای جماعت بگذارید و بگذرید».
او نقطه اتکای جریان چپ و راستی است که اتفاقاً هیچگاه بر سرش به اجماع نرسیدهاند و همواره بر سر مصادرهاش دست به گریبان شدهاند! در همه این سالها بیشتر از اینکه او را به ما بشناسانند، سهمخواهیهای خود را در زیر سایه او مطرح کردهاند، در این جدال هر کدام گوشهای از شخصیت آوینی را به ما نشان دادهاند تا محصولش یک سوال بزرگ در ذهن ما باشد که او واقعاً کیست و کدام یک از روایتها واقعیت «مرتضی» را پیش روی ما نمایان میکند؟ مردی که هنوز هم که هنوز است ارائه روایتی تازه از او محل بحث است.
«آقا مرتضی» که چند شبی است از شبکه سه سیما در حال پخش است، تازهترین روایت از او است، مستندی که سازمان اوج متولی ساختش بوده و پخش تلویزیونیاش واکنش نزدیکترین منسوبان مرتضی آوینی را برانگیخته است.
مستند «آقامرتضی» به همین دلیل متن و حاشیههایی حائز اهمیت دارد که نمیتوان آنها را نادیده گذاشت. در گزارش پیشرو اهم اتهامات مطرح شده درباره این مستند را در قالب پنج سرفصل مجزا به مرور گذاشتهایم و درباره هر اتهام، توضیحات تهیهکننده را هم جویا شدهایم.
مهدی مطهر تهیهکننده مستند «آقامرتضی» به کارگردانی سیدعباس سیدابراهیمی، در گفتگو با خبرنگار مهر پاسخگوی ابهامات و اتهامات درباره این مستند شد.
تیزر مستند «آقامرتضی»
اتهام اول؛ «آقامرتضی» سفارشی و جهتدار است؟
این ابهام و اتهام از آنجایی مطرح شد که «آقا مرتضی» تولید شده در سازمان «اوج» است؛ سازمانی که خط و ربطش به جبهه فرهنگی انقلاب انکارنشدنی است و تولیداتش در این سالها هم عمدتاً با محوریت تاریخ معاصر و تحولات مرتبط با مضامین استراتژیک مدنظر در این جریان فکری بوده است. بستر عرضه این مستند شبکه سه است؛ شبکهای که از زمان تکیه علی فروغی بر کرسی مدیریت آن، رویکردی جدی در زمینه پخش مستندهای جنجالی داشته و هر از گاهی پخش یک مستند در آن بازتاب گستردهای در فضای رسانهای پیدا کرده است.
در چنین شرایطی طبیعتاً انتشار خبر پخش مستندی از تولیدات سازمان اوج، از آنتن شبکه سه، بهسختی میتواند از اتهامزنیها و پیشداوریها مصون بماند.
حسین معززینیا مستندساز و منتقد شناختهشده سینما و داماد سیدمرتضی آوینی که شاخصترین چهره معترض به تولید و پخش مستند «آقامرتضی» تا به اینجا محسوب میشود، در بخشی از متن انتقادی خود گریزی به این پیشداوری زده و اینگونه تلاش کرده سازندگان این مستند را قضاوت و معرفی کند «همان کسانی که در یک سال آخر حیاتش او را طرد کردند و به خروج از دایره «حزباللهیها» متهمش کردند، ۲۸ سال است زیر نامش سینه میزنند و با وقاحتی کمنظیر به روی خودشان نمیآورند روزگاری چه نوشتهاند، چه گفتهاند و چه کردهاند.»
اما واقعیت چیست و مستند «آقامرتضی» را چه کسانی با چه عقبهای ساختهاند و آیا بهدنبال ارائه روایتی جهتدار از این شهید بودهاند؟
توضیحات تهیهکننده؛ دنبال یک سلیقه خاص نبودیم
مهدی مطهر درباره پیشینه مستند «آقامرتضی» به خبرنگار مهر گفت: تولید این مستند از کتابی آغاز شد که آقای سیدابراهیمی از سال ۸۹ نگارش آن را آغاز کرده بود و تا سال ۹۱ هم مشغول آن بودند. طی سالهای ۹۱ تا ۹۴ هم ۱۵ تا ۲۰ مصاحبه خیلی خوب در این زمینه گرفته بودند که به دلایلی پروژه آن متوقف مانده بود. در آن مقطع من در پروژه حضور نداشتم، بعد که به کار اضافه شدم، تلاش کردم با برخی دسترسیها و هماهنگیها این پروژه را توسعه دهیم و اثری ماندگار درباره شهید آوینی تولید کنیم.
وی در ادامه توضیحات خود درباره رویکرد کلی محتوای این اثر هم گفت: شعار «روایت بدون سانسور» که در تیزرها و خبرهای مرتبط با مستند «آقامرتضی» مورداستفاده قرار گرفته است یک عبارت تبلیغاتی است و ما این ادعا را نداریم که روایتمان واقعاً بدون سانسور است، ما تمام تلاشمان را کردیم که فیلمی جامع درباره همه جوانب شهید آوینی از ابعاد شخصیتی گرفته تا زیست اجتماعی و هنریشان ارائه دهیم. آن هم از زبان آدمهایی که بیواسطه او را درک کردهاند و صرفاً کارشناس و تحلیلگر نیستند و دنبال یک سلیقه خاص هم نبودیم.

اتهام دوم؛ «آقامرتضی» غیرتولیدی و آرشیوی است؟
سهم بالای بریده مستندهای قدیمی در سه قسمت ابتدایی مستند «آقامرتضی» این شائبه را به وجود آورده که این مستند، اثری غیرتولیدی و به معنای کنایی آن آرشیوی است. فیلمی که راشهایی متعدد از چند مستند را در دل خود دارد که مهمترینشان «روایت راوی»، «مرتضی و ما» و «انحصار ورثه» است.
حسین معززینیا در بخشی از همان یادداشت بلند اعتراضی خود اینگونه غیرتولیدی بودن این مستند را بهعنوان یک اتهام مورد کنایه قرار میدهد: «امروز دو نفر دیگر از دوستان، تیزری از مستند چند قسمتی ایشان را برایم ارسال کردهاند. میبینم قطعاتی از مستندهای مختلفی که درباره آوینی ساخته شده، از جمله مجموعه «روایت راوی» به کارگردانی من، و مستند «مرتضی و ما» به کارگردانی کیومرث پوراحمد در این مجموعه استفاده شده، بهعلاوه تصاویری از جلسات تدریس آوینی در جمعی محدود و مواد و مصالح مختلف دیگری که در این سالها استفاده نشده بوده. مشخص است که دایره دستدرازی و چپاولگری این آقا گسترش پیدا کرده، وارد آرشیو مؤسساتی شده که این مصالح در آنجا نگهداری میشده و تصور کرده چون به آرشیو وارد شده، خودبهخود مالکیت مواد صوتی و تصویری را هم در اختیار گرفته است.»
مطهر: در این فضای پرابهام امکان اجحاف در حق کارگردان این مستند وجود دارد. کارگردانی که بیش از ۱۰ سال از عمر خودش را برای این کار صرف کرده و به رغم برخی کمتجربگیهای احتمالی، زحمت بسیاری برای این مستند کشیده استتوضیحات تهیهکننده؛ بالغبر ۳۰ مصاحبه تولیدی داشتیم
مطهر اما درباره بخشهای آرشیوی مستند «آقامرتضی» توضیح داد: از آنجا که با مؤسسه روایت فتح تعامل داشتیم، این مجموعه زمینه دسترسی ما به فیلمهای ساخته شده درباره این موضوع را فراهم کرد. مصاحبههایی درباره شهید آوینی و برشهای مستندهای شهید آوینی و کارهایی که درباره این شهید ساخته شده بود در آرشیو وجود داشت که دسترسی ما به آنها آزاد بود. در تیتراژ هم از اسامی فیلمسازان و آثاری که از آنها استفاده کردیم، تشکر شده است. در خود فیلم امکان درج این توضیح درباره برشهای استفاده شده از مستندهای دیگر وجود نداشت چرا که برخی از کاتها کمتر از ۱۰ ثانیه بود و امکان توضیح روی تصویر عملاً وجود نداشت. مضافبر اینکه قاب تلویزیون همین الان هم شلوغ است و بهلحاظ بصری عرصه برای توضیحات مکرر روی تصویر، تنگتر هم شده است.
وی با تأکید بر اینکه مستند «آقامرتضی» صرفاً برگرفته از کتاب «زندگی زیباست» به قلم سیدعباس سیدابراهیمی کارگردان این مستند نیست، توضیح داد: آن کتاب صرفاً یک نقطه شروع برای این پروژه بود. روایت مستند «آقامرتضی» نه فقط فراتر از این کتاب، که فراتر از هر مستند دیگری است که تا به امروز با این موضوع ساخته شده است. منظور از «فراتر» هم به معنای «بهتر» نیست بلکه منظور جامعیت کار است. ما در این مستند تمام جنبههای شخصیتی این شهید را روایت کردهایم و بالغبر ۳۰ مصاحبه در این مستند، تولیدی است و برگرفته از منابع دیگر نیست. تنها در مواردی از مستندهای دیگر استفاده کردهایم که احساس کردیم، روایتهای ارائه شده در این مصاحبهها را کاملتر میکرده است.
وی درباره بخشهای تولیدی مستند «آقامرتضی» هم تأکید کرد: خیلی از بخشهای این مستند را خودمان پیگیری کردهایم. مثلاً دو تن از همکلاسیهای شهید آوینی را خودمان پیدا کردیم و برای همین مستند با آنها گفتگو گرفتیم و یا مدارک تحصیلی آقای آوینی را از مدرسه بهدست آوردیم و اینگونه نبود که خانواده آنها را در اختیار ما بگذارد. در این فضای پرابهام امکان اجحاف در حق کارگردان این مستند وجود دارد. کارگردانی که بیش از ۱۰ سال از عمر خودش را برای این کار صرف کرده و به رغم برخی کمتجربگیهای احتمالی، زحمت بسیاری برای این مستند کشیده است.

اتهام سوم؛ «آقامرتضی» محصول یک «سرقت» است؟
آرشیوی بودن مستند «آقامرتضی» اتهامی بود که خیلی زود ابعاد پیچیدهتری هم پیدا کرد. به خصوص زمانی که دو مستندساز دست به قلم بردند و این مستند را محصول یک سرقت و چسباندن تصاویری از چند مستند دیگر با محوریت مرتضی آوینی خواندند!
حسین معززینیا کارگردان «روایت راوی» و محمدعلی شعبانی کارگردان «انحصار ورثه» بلافاصله پس از پخش قسمتهای ابتدایی مستند «آقامرتضی» در یادداشتهایی تند صراحتاً کارگردان این مستند را به «سرقت» از آثارشان و دستدرازی به آرشیو مؤسسات متولی تولید این مستندها متهم کردند.
محمدعلی شعبانی که اتفاقاً چندی پیش «انحصار ورثه» را در مؤسسه اوج تولید کرده بود، از یک: دزدی معنوی» سخن به میان آورد و حسین معززینیا نیز از این کار با عنوان «چپاول» و «دست درازی» یاد کرد.
توضیحات تهیهکننده؛ حاضر به رفع سوءتفاهمها هستیم اما…
تهیهکننده «آقامرتضی» درباره اعتراض حسین معززینیا مبنیبر استفاده بدون اجازه از بریده مستندهای خود و فیلمسازان دیگری همچون کیومرث پوراحمد در مستند «آقامرتضی» توضیح داد: واقعیت این است که این مدل استفاده کاملاً مرسوم است. بریدههای مستندهای قبلی خود من مانند مجموعه «هویدا» هم تا امروز در مستندهای دیگر مورداستفاده قرار گرفته است. واقعیت این است که وقتی ما مستندی را برای تلویزیون و یا سازمانی مانند اوج تولید میکنیم، آن سازمان سرمایهگذار این امکان و اجازه را دارد که از راشها و مصاحبههای مرتبط با مستند ما بعدها استفاده کند. مگر اینکه یک مصاحبه خاص داشته باشم که امتیاز آن را به آن سازمان نمیبخشم و حتی روی آن برچسب «محرمانه» میزنم. در غیر این صورت آرشیو کردن آثار مستند چه دلیلی دارد؟ دلیلش این است که بعدها دیگران بتوانند از آن استفاده کنند. این فلسفه آرشیو است. استفاده از این آرشیو هم نیازی به اجازه از کارگردان ندارد، مؤسسه تولیدکننده صاحب اثر محسوب میشود که در مورد مستند آقای معززینیا، همان مؤسسه تولیدکننده در همکاری با سازمان اوج، مستند «آقامرتضی» را تولید کرده است.
مطهر: استفاده از آرشیو نیازی به اجازه از کارگردان ندارد، مؤسسه تولیدکننده صاحب اثر محسوب میشود که در مورد مستند آقای معززینیا، همان مؤسسه تولیدکننده در همکاری با سازمان اوج، مستند «آقامرتضی» را تولید کرده استوی درباره طرح اتهاماتی مانند «سرقت» هم گفت: شخصاً شأن آقای معززینیا را بالاتر از این میدانم که با همین ادبیات بخواهم پاسخی بدهم. همین امروز هم اگر بدانم بخشهایی از مستند باعث کدورت خانواده آوینی شده است، حاضر به پیگیری برای رفع سوءتفاهم هستم اما اگر قرار باشد بخواهند با ادبیات خاص و توهین به این اثر واکنش نشان دهند، طبیعتاً ترجیح میدهم به این ادبیات واکنشی ارائه ندهم. در ادامه مستند هم این واقعیت را تصدیق خواهند کرد که ما صداقت و امانتداری کردهایم در ارائه روایتی از شهید آوینی.
مطهر درباره اعتراض محمدعلی شعبانی کارگردان مستند «انحصار ورثه» هم تأکید کرد: این مستند که محصول دفتر خود ما یعنی «خانه مستند» است و متمم قراردادی هم که میان ما و آقای شعبانی امضا شده، تأکید دارد که ایشان هیچ ادعایی نباید نسبت به این اثر داشته باشند. حتی تخلف از طرف ایشان صورت گرفته که بخشهایی از مستند را در اینستاگرام خود منتشر کرده است. «انحصار ورثه» محصول «خانه مستند» است و طبیعتاً این مرکز برای استفاده از بخشهایی از اثر خود، در اثری دیگر از خود، نیاز به مجوز از کسی ندارد. آقای شعبانی بهطور کامل در جریان است که این مستند متعلق به خانه مستند است و اساساً «انحصار ورثه» پروژهای بود که ما از محمدعلی شعبانی برای کارگردانی آن دعوت کردیم و اینگونه هم نبود که ایشان کاری را ساخته باشد و بعد ما بخواهیم امتیاز آن را خریداری کنیم، از اساس پروژه متعلق به خود ما بود و هست. درباره مستندهای آقایان پوراحمد و معززینیا هم ما از مؤسسه روایت فتح این آرشیو را دریافت کردیم. اینکه میگویند بخشهایی از این تصاویر شخصی بوده هم من متوجه نمیشوم، تصاویر شخصی چرا باید در مؤسسه روایت فتح آرشیو شده باشد؟
تهیهکننده «آقامرتضی» در عین حال تأکید کرد: برای قسمتهای پخشنشده این مستند حاضریم یک فرد مرضیالطرفین به نمایندگی از دوستان معترض بیاید و کار را ببیند و اگر واقعاً بخشهایی از مستندهای خود را راضی به استفاده نیستند، ما آماده تعاملیم. فضا خیلی کوچکتر از این حرفها است. حتی میخواهم بگویم هر سال از این بریده مستندها در سالگرد شهید آوینی به طرق مختلف استفاده شده است، چرا امسال و برسر این مستند ابهامات مطرح میشود؟ چون این بار همان بریدهها در قالب یک مجموعه که در ساعت خوبی از شبکه سه پخش میشود، دارد دیده میشود. وگرنه بارها از مستند آقای پوراحمد درباره شهید آوینی در مستندهای مختلف استفاده شده است. دلیلش هم این است که مصاحبههای آن مستند، فاصله بسیار کمی با شهادت سیدمرتضی آوینی دارد. مهم ولی این است که تهیهکننده همه این آثار روایت فتح بوده است. ضمن اینکه ما در «کتابت و انتشار» قانون مدونی داریم که حقوق یک کتاب به خانواده مؤلف و یا مؤسسه صاحب اثر میرسد، ولی در قانون و در هیچ جایی این محدودیت برای «فیلمسازی» درباره اشخاص وجود ندارد.

اتهام چهارم؛ «آقا مرتضی» علیه معشوقه «کامران»!؟
ارتباط مرتضی آوینی با غزاله علیزاده یکی از فرازهای پرابهام زندگی خصوصی او محسوب میشود. فرازی که غالباً پرداختن مستندسازان و راویان مختلف به آن حاشیهساز بوده و کمتر اشتراکنظری بر سر جزئیات این ارتباط طی این سالها وجود داشته است.
مطرح شدن نام غزاله علیزاده نویسنده رمانهای ایرانی در مستند «آقامرتضی» هم از این قاعده مستثنی نبود و واکنشهای بسیاری را بهخصوص در فضای مجازی برانگیخت. بهویژه اینکه یکی از مصاحبه شوندهها که اتفاقاً همکلاسی مرتضی آوینی هم بوده در خلال صحبتهایش غزاله علیزاده را زنی خطاب کرده که در پی وصال به مرتضی آوینی بوده و در ادامه آوینی را شخصیتی «زن گریز» توصیف کرده است.
ترکیب این دو روایت با نریشن «آقا مرتضی» که غزاله علیزاده را «خانی» معرفی میکند که آوینی به سلامت از آن عبور کرده، واکنشهایی را در فضای مجازی برانگیخت تا همین بریده فیلم در این فضا دست به دست و روایتهایی تازهای از سوی مخاطبان از دلدادگی این دو شخصیت مطرح شود.
توضیحات تهیهکننده؛ هر کس سند دستاول دارد رو کند
مهدی مطهر درباره واکنشهای صورت گرفته در فضای مجازی به روایت ارائه شده از رابطه سیدمرتضی آوینی با غزاله علیزاده در این مستند توضیح داد: واقعیت این است که چه من و چه هر مستندساز دیگری بخواهد درباره چنین موضوعی روایتی را ارائه دهد، باید مستندات خود را هم ارائه دهیم. ما هم سراغ آدمهایی رفتیم که در آن مقطع با آقای آوینی همکلاس و همدوره بودهاند. این افراد مصاحبههایشان کاملاً متعلق به همین مستند است و در مستندهای دیگر هیچکس سراغ همکلاسیهای این شهید نرفته بود. این دوستان شهید آوینی که آن مقطع از زندگی ایشان را از نزدیک درک کردهاند، چنین روایتی از این علاقه میان این دو نفر ارائه میکنند.
تهیهکننده «آقامرتضی» تأکید کرد: شأن خانم علیزاده جای خود و ما قرار نیست قضاوتی درباره او داشته باشیم. در نریشن این بخش هم اشاره میکنیم که این یک «خان» از «هفتخان» بوده و تلاش کردیم عبارتی را به کار نبریم که قضاوتی در آن باشید. صرفاً آن را بهعنوان یک مواجهه روایت کردیم که شهید آوینی از آن گذر کرده است. طبیعتاً روایتهای دیگری از این رابطه هم میتواند وجود داشته باشد اما ما نرسیدیم همه آنها را روایت کنیم. اگر کسی مستند دستاولی در این زمینه داشته باشد، ما هم خوشحال میشویم در اصلاحات بعدی این روایت را اصلاح کنیم. هیچ محدودیتی هم برای خود قائل نیستیم.
وی درباره استفاده از عبارت «زنگریز» برای توصیف روحیات سیدمرتضی آوینی از سوی یکی از افراد حاضر در مستند «آقامرتضی» هم گفت: در آن بخش منظور از «زن» یک زنی است که مانع رشد یک انسان میشود. اگر نتوانستهایم این مفهوم را در روایت بپرورانیم و معنای عام از این عبارت فهمیده میشود، حتماً به ضعف پرداخت ما در مستند برمیگردد. منظور از زنگریزی بیشتر بیتوجهی به ظواهر بازدارنده بوده است نه ضدیت با جنس زن.

اتهام پنجم؛ «آقامرتضی» حریم خصوصی «آوینی» را نقض کرده است؟
«پردهدری»، «وقاحت»، «ابتذال» و «تعرض» کلیدواژههای اصلی متن اعتراضی مریم امینی همسر مرتضی آوینی نسبت به پخش مستند «آقا مرتضی» است که روز گذشته در فضای رسانهای منتشر شد.
متنی صریح و سرشار از دلخوری که این مستند را تعرضی آشکار به حریم خصوصی خانواده آوینی توصیف میکرد و از نامه نگاری با حمید شاه آبادی معاون سیمای صداوسیما برای جلوگیری از پخش این مستند در آن سخن به میان آمده بود.
مطهر: خیلی از شایعهها وجود دارد درباره همسر آقای آوینی که چون سندی برای آن وجود نداشت اساساً سراغ آنها هم نرفتیم. به آن ماجرای اجارهنشینی در خانه «فرهاد» هم به این دلیل اشاره کردیم که در ادامه مطرح میشود فرهاد برای اولین بار نوار سخنرانی امام خمینی (ره) را به شهید آوینی میدهد و زمینهساز تحول در او میشوددر بخشی از این متن اعتراضی آمده است: «شهید آوینی تا زمانی که در قید حیات بود، علاقهای به روایت زندگی خصوصیاش نداشت. و حالا که نیست، تشخیص اینکه کدام بخش از زندگی ایشان را میشود روایت کرد و چگونه، به عهده خانوادهاش است. به چه حقی میشود در زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور تجسس کرد و بعد، بر اساس اطلاعاتی مطلقاً جعلی این زندگی را به تصویر کشید؟ در کجای دنیا، زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور را میشود بدون اطلاع و نظارت خانوادهاش ساخت؟ جوابی نمیشنوم.»
توضیحات تهیهکننده؛ مصداقی بگویید کدام نقض حریم؟
مهدی مطهر درباره اعتراض همسر شهید آوینی درباره ورود به حریم زندگی شخصی این شهید در مستند «آقامرتضی» هم گفت: کارگردان ما در ایام ساخت این مستند به سراغ خانم امینی رفتند ولی ایشان روی خوش به او نشان ندادند. اما درباره این اعتراض باید بگویم کاش مشخصاً میگفتند که کدام بخش از روایت این مستند ورود به حریم شخصی شهید آوینی بوده است. تنها بخشی که از زندگی شخصی ایشان در مستند به آن اشاره میشود همان فایل صوتی است که میگوید ما در مقطعی مستأجر مادر «فرهاد مهراد» شدیم.
وی تأکید کرد: ما به بخشهایی از زندگی خصوصی این شهید پرداختیم که به شکلگیری شخصیت آوینی و شناختش توسط مخاطب کمک میکرد مثل قصه منزل استیجاری فرهاد مهراد که مقدمه شناخت بهتر آوینی از امام (ره) شد. زندگی شخصی ایشان خیلی حواشی دیگری میتوانست داشته باشد که هیچ اشارهای در مستند به آن نکردهایم. خیلی از شایعهها وجود دارد درباره همسر آقای آوینی که چون سندی برای آن وجود نداشت اساساً سراغ آنها هم نرفتیم. به آن ماجرای اجارهنشینی در خانه «فرهاد» هم به این دلیل اشاره کردیم که در ادامه مطرح میشود فرهاد برای اولین بار نوار سخنرانی امام خمینی (ره) را به شهید آوینی میدهد و زمینهساز تحول در او میشود. اما نکته این است که هم آقای معززینیا و هم خانم امینی در نوشته و بیانیههایی که ارائه کردهاند اذعان دارند که حتی یک قسمت را کامل ندیدند. چگونه به چنین قضاوتی رسیدهاند که روایت ما مشکل دارد و یا دزدی کردهایم این مسأله بیشتر نشان دهنده این است که این بلوا برای چیز دیگری است.
تهیهکننده مستند «آقا مرتضی» درباره تأثیر نامهنگاری با مسئولان صداوسیما بر امکان پخش قسمتهای باقیمانده از این مستند هم گفت: شاید یک درصد ما اشتباهی کرده باشیم و به لحاظ حقوقی مانعی برای پخش این کار بهوجود بیاید. ما در این موارد مطیع تصمیم صداوسیما هستیم و نمیخواهیم بر سر این موضوع بلوایی بهوجود بیاوریم. اگر مسئولان صداوسیما به این جمعبندی برسند که پخش این مستند، اجحاف در حق خانواده شهید آوینی است و بهلحاظ حقوقی ادامه پخش آن به صلاح نیست، تمام سعیمان را برای توضیح و مجاب کردنشان میکنیم، اما حتماً جنجال به راه نخواهیم انداخت و منتظر میمانیم در فضایی بهتر و بدون سوءتفاهم این کار دیده شود.
وی در ادامه با اشاره به برخی انتقادها به کیفیت تدوین این مستند هم توضیح داد: حتماً کار ما بدون نقص نیست اما از آنجایی که ما اصرار داشتیم کارمان از شبکه سه و در این ساعت مشخص پخش شود، به دلیل ترافیک بالا در کنداکتور این شبکه، ناگزیر در حدود ۷ تا ۸ دقیقه از هر قسمت را کوتاه میکنیم و این عجله در رساندن نسخه کوتاهتر به آنتن، در مواردی موجب پرش در تدوین شده است. از مخاطبان بابت این پرشها عذرخواهی میکنیم و تأکید میکنم دلیلش نابلدی و بیتجربگی نبوده است و مجبور شدیم کار را کوتاه کنیم.
واكنش شديد همسر آويني به مستند «آقا مرتضي
این مستند مدعی روایتی سانسور نشده از شهید آوینی است. همسر شهید آوینی در این باره یادداشتی منتشر کرده و روایت این مستند را “جعلی” خوانده و نوشته است “تجربه تماشای بخشی از مستند «آقا مرتضی» به یکی از هولناکترین تجربیات زندگیام تبدیل شد. “
او در ادامه از اینکه بدون اجازه و نظارت خانواده این مستند ساخته شده انتقاد کرد و افزود: «در جایجای فیلمشان از تصویر و کلام بنده و دیگر اعضای خانواده که به برنامهها و فیلمهای دیگری تعلق دارد، استفاده کردهاند. حتی حریم شخصیترین لحظات زندگیام در بهشت زهرا را نگه نمیدارند و در تلویزیون نمایشش میدهند.»
مریم امینی نوشت: «از نظرشان، نمایش «بیسانسور» زندگی شهید آوینی، یعنی ساختن یک کاریکاتور بیوجود عاشقپیشه سیگاری مثلا روشنفکر که هزارانهزار نمونهاش در همه جا پیدا میشود. تصویری مشابه زنان بدکاره فیلمفارسی که قرار است با وقوع انقلاب آب توبه سرشان بریزند تا پاک شوند. هرچه بدکارهتر جذابتر، توبهاش مقبولتر و فروش فیلم بیشتر.»
او افزود نامه ای برای صداوسیما فرستاده است: «اول صبح نامهای میفرستم برای آقای شاهآبادی، معاون سیما. به نمایندگی از کل خانواده نارضایتیام را اعلام میکنم و خواستار توقف پخش برنامه میشوم. مینویسم شهید آوینی تا زمانی که در قید حیات بود، علاقهای به روایت زندگی خصوصیاش نداشت.و حالا که نیست، تشخیص اینکه کدام بخش از زندگی ایشان را میشود روایت کرد و چگونه، به عهده خانوادهاش است.»
همسر شهید آوینی نوشت: “به چه حقی میشود در زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور تجسس کرد و بعد، بر اساس اطلاعاتی مطلقاً جعلی این زندگی را به تصویر کشید؟ در کجای دنیا، زندگی خصوصی یک شخصیت مشهور را میشود بدون اطلاع و نظارت خانوادهاش ساخت؟ جوابی نمیشنوم.”
او به تماس تلفنی اش با علی فروغی رییس شبکه سوم سیما اشاره کرد و نوشت: «پشت تلفن همان حرفها را تکرار میکنم. پاسخ این است که قرائتهای مختلفی در مورد شهید آوینی وجود دارد! کمکم من دارم تبدیل میشوم به سانسورچی و ایشان به مدافع آزادی عقیده! توضیح میدهم که الان درباره افکار شهید آوینی صحبت نمیکنیم که بشود قرائتهای متفاوتی از آن داشت.»
امینی با بیان اینکه “حرفهایم فهم نمیشود” از سازمان فرهنگی رسانه ای اوج هم به تندی انتقاد کرد و نوشت: « برایم روشن میشود وقتی سازمان اوج، تهیهکننده فیلمفارسی شهید آوینی باشد، مرزهای بیاخلاقی، بیقانونی، پردهدری، و ابتذال میتواند جابهجا شود. تلویزیون هم صرفاً پخشکننده است و مدیرانش میگویند با وجود احترام بیحدوحصری که نه تنها برای شهید آوینی بلکه برای همه خانوادههای شهدا قائلاند، به پخش این برنامه مبتذل ادامه خواهند داد!»
او افزود: “در کشوری زندگی میکنیم که مرجع تأیید آنچه درباره زندگی خصوصی سیدمرتضی آوینی نمایش میدهند، من نیستم که همسرش بودهام و صاحب قانونی آنچه از او بازمانده. بلکه برنامهساز سازمان اوج است که اجازه دارد قرائت جعلی خودش را برای میلیونها مخاطب به نمایش بگذارد و آنها را به این باور برساند که آوینی همین بوده که ما مقابل چشمتان قرار دادهایم”
مستند “آقا مرتضی” هفت قسمتی است که تاکنون دو قسمت آن از شبکه سوم سیما پخش شده است.
در قسمت اول بخشی از این مستند که به ارتباط شهید آوینی و غزاله علیزاده داستان نویس مشهور می پردازد خبرساز شد و انتقاداتی را در پی داشت.
همچنین روز گذشته علیرضا معززی نیا منتقد سینما در یادداشتی از اینکه کپی رایت در مستند آقا مرتضی رعایت نشده انتقاد کرد. او این این مستند را “سرهم بندی شده” دانست.
انتقادات دیگری هم از عوامل این برنامه صورت گرفته است. بسیاری می گویند تصاویر این مستند بدون اجازه مورد استفاده قرار گرفته است.
واکنش کارگردان مستند آقا مرتضی
اما سیدعباس میرابراهیمی، کارگردان مستند «آقای مرتضی»در گفتوگویی به دفاع از اثر خود پرداخت و افزود: “از ابتدا هدف ما این بود که مستند جامعی از شهید آوینی بسازیم و با توجه اینکه بیش از ۲۰ سال از شهادت ایشان گذشته است، تصمیم گرفتیم از برخی آثاری که در باره شهید آوینی ساخته شده بود، کمک بگیریم.”
او درباره انتقاد معززی نیا گفت: «آقای معززینیا، کارگردان یکی از این مستندها اینگونه عنوان کرده است که ما در مستند «آقا مرتضی» از راشهای او استفاده کردیم؛ این در حالی است که این راشها متعلق به «روایت فتح» است.»
میرابراهیمی با تاکید بر اینکه به لحاظ قانونی تهیهکننده میتواند اجازه آثار را صادر کند، درباره اعتراض محمدعلی شعبانی کارگردان مستند «انحصار ورثه» نیز افزود: «تهیه کننده این مستند نیز خانه مستند و سازمان اوج است. سازمان اوج نیز از راش های مستند «انحصار ورثه» برای استفاده از مستند دیگری که در همان مجموعه در حال ساخت بود، استفاده کرده است.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا از نظر اخلاقی خود را موظف به پرسش از کارگردان های این دو مجموعه مستند نمی دانستید، اظهار کرد: “از نظر اخلاقی بهتر می بود که این تعامل شکل می گرفت، اما مشکل این بود که ما با هر دو این کارگردان سابقه همکاری داشتیم و تجربه خوبی نداشتیم و می دانستیم که این قضیه نیز با مصالمت حل نمی شد و به همین خاطر هم بنا را بر کار قانونی گذاشتیم.”
میرابراهیمی درباره اعتراض همسر شهید آوینی نیز مبنی بر پراختن به بخش خصوصی زندگی شهید آوینی نیز گفت: «ما پیشتر روی کتابی با موضوع شهید آوینی کار می کردیم که بعدها به پژوهشهای مستند «آقا مرتضی» تبدیل شد. برای این پژوهشها به سراغ خانم امینی (همسر شهید آوینی) رفتیم که برخورد تندی با ما داشتند. در واقع مشکل این است که خانواده شهید آوینی تصور میکنند به غیر از خانواده، کسی حق ندارد به شهید آوینی بپردازد؛ در صورتی که شهید بُعد ملی دارد.»
او در پاسخ به پرسش که فارغ از بُعد ملی، آیا فکر نمی کنید که ابعاد شخصی زندگی شهیدان در اختیار خانوادههای آنها
قرار دارد، بیان کرد: “درست است؛ اما سوال این است که ما در کجای این مستند به بخش های خصوصی زندگی شهید آوینی پرداخته ایم؟ ما به زندگی قبل انقلاب شهید آوینی پرداختیم که موضوع خانوادگی نبوده است. اینکه قبل از انقلاب شهید آوینی در جمعهای روشنفکری بوده و شعر میگفته و کتاب مینوشته که مسائل خصوصی محسوب نمیشود.”
کارگردان مستند در پاسخ به این پرسش که آیا برنامهای برای جلب رضایت خانواده شهید آوینی در نظر دارید، گفت: “اگر موضع آنها این باشد که هیچ کسی حق ندارد درباره شهید آوینی اثری کار کند، مگر اینکه ما اجازه دهیم، به نتیجه نخواهیم رسید.”
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات
.jpg)