پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
ناسيوناليسم و صنعت : لزوم استفاده از حس «وطن خواهي» در تقويت «تولید ملی»
مردم باید با اعتماد و افتخار و نه لزوما قدرت خریدشان، باشبکه تولید ملی احساس همدلی و همراهی کنند. توليد ملي زماني رونق مي گيرد كه يك شهروند ايراني قدرت خريد كالاي خارجي را داشته باشد اما بصورت داوطلبانه كالاي ايراني را خريد كند
حمايت از « توليد ملي» و «ساخت كالاي داخلي»، مكررا مطرح است اما اين مسئله، شوربختانه از شعارها و خطابههای معمول فراتر نرفته و تكان سودمندي در اقتصاد ملي ايجاد نكرده است. بي تعارف تر، بايد گفت هنوز، قاطبه ايرانيان به استفاده از كالاي ساخت داخل افتخار نمي كنند!
افتخار به کالای ساخت داخل لزوما ارتباطي به حجم سرمایه گذاری، سطح تکنولوژی، اندازه ومقیاس تولیدوحتی کیفیت و قیمت کالاهای تولید داخل ندارد. مردم قادرند تولید یک کالای داخلی گران و بیکیفیت را تحمل کنند، مشروط بر اینکه احساس کنند چنین ریاضتی در نهایت به سود اقتصاد ملی تمام خواهد شد و تبديل به رانت و پاداش هيات مديره شركت هاي بي شمار و ناكارآمد نخواهد شد.
اگر مردم احساس کنندکه خرید و مصرف یک کالای داخلی درمقایسه با چند سالي است كه مسئله کالاهای شیک وارزان وارداتی میتواند به بقاي سرمایه داران بومی، صرفه جویی در منابع ملی، ایجاد اشتغال، ارتقاي سطح زندگی و رفاه عمومی کمک کند، بهطوريقين بخش زیادی از مصائب دولت درتنظیم تعرفهها و مقابله با قاچاق و کنترل واردات کاهش خواهد یافت. اما چگونه میشود در مسیر تولید ملی، حمایت مردم و بازارهای داخلی را بر انگیخت؟ و چرا در ايران تاكنون، چنين جنبشي پديد نيامد؟
یکی ازنیروهای موثر برای دفاع از تولید داخلی در کشورهای درحال توسعه، نیروی ملیگرایی و ناسیونالیسم اقتصادی است. ناسیونالیسم ازنیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، محرک اصلی در رشد اقتصادی و صنعتی بسیاری از کشورهای صنعتی شده امروزی نظیر انگلستان،ژاپن،آلمان وآمریکا بوده است.
به باور«فردریک لیست»اقتصاددان بزرگ آلمانی( در قرن 19) ، در کشورهای خواهان توسعه صنعتی، ابتدا باید یك آمادگی فكری و اخلاقی و نوعی سختكوشی وازخودگذشتگی فردی برای اعتلای اهداف ملی پدیدآید ودرحقیقت علايق فردی تحت شعاع علايق ملی قرار گیرد. به عقیده او تقویت روحیه و باور ملی در حمایت از صنایع دولتی و کارآفرینان بومی، مقدمهای لازم برای ورود به عرصه صنعت گستری و رشد صنایع داخلی است( 1)
ناسيوناليسم و صنعتي سازي در قرن 19
استفاده از نیروی ناسیونالیسم برای حمایت از تولید ملی در هریک از کشورها، شیوهها و جلوههای متفاوتی داشته است. در انگلستان قرن 18 که خاستگاه اقتصاد نئوکلاسیک و مبتنی بر تجارت آزاد بود، دولت زیر فشار مردم و کارخانه داران و در جهت دفاع از منسوجات انگلیسی، واردات قماش خارجی به داخل انگلستان را ممنوع کرد. عجم اغلو در كتاب « چرا ملت ها شكست مي خوردند» تصريح كرده است كه در حمايت از صنعت نساجي خودش و بنا به تقاضاي كارخانه داران انگليسي، هر نوع واردات پارچه ايراني را ممنوع كرد؟ ( 2)
در اوایل قرن نوزدهم آمریكا، آلمان و روسیه با همین شیوه مسیر واردات كالاهای ارزان قیمت انگلیسی را سد كردند و در اواخر همان قرن، تولیدكنندگان كانادایی با طرح بحث ناسیونالیسم كانادایی خواستار بازار حمایتی مقابل كالاهای آمریكایی شدند.
در شر ق دنیا، حزب کنگره هند یک ایدئولوژی صنعتی با محوریت ناسیونالیسم را شکل داد و با دفاع از تولید ملی، واردات و مصرف کالاهای انگلیسی را با مشکل جدی مواجه ساخت.
بارزترین جلوه استفاده از نیروی ناسیونالیسم در جهت توسعه صنعتی در ژاپن بروز یافت. اساس صنعتی شدن ژاپن، آنگونه گه «برینگتون مور» بررسی کرده، مبتنی بر تعصبات ملی و ترس از مستعمره شدن و تحقیر از سوی اروپايیان بود.(3)
جلوه هاي ناسيوناليسم در قرن بيستم
درطول قرن بیستم، کشورهای پیشرفته صنعتی برای گشودن بازارهای صادراتی در صدد کنترل جنبش های ناسیونالیستی در حوزه اقتصاد برآمدند. با این حال، خودِ این کشورها از طریق سیاست های تجاری و مرکانتیلیستی همواره به دنبال حمایت از اقتصاد ملی بودند.
شاید جدیدترین سیاست و برنامه استفاده از نیروی ملی در راستای حمایت از تولیدات و بازارهای داخلی را ترامپ ، ريیس جمهور سابق آمریکا درپیش گرفته بود. وی باشعار معروف« آمریکارا با فولادآمریکا بسازیم»،ضمن وضع تعرفههای وارداتی، صنایع اروپا و چین را با چالش جدی مواجه کرد والبته ( مطابق آمارهاي اعلامي) به صنعت فولاد آمریکا رونق بخشيد.
ناسيوناليسم و صنعت در ايران
درایران، به دلیل عدم پرداختن روشنفکران به مسائل و مناسبات اقتصادی، امکان بهرهگیری کامل از قدرت ناسیونالیسم و وطنخواهی در حوزه صنعت و اقتصاد- آنگونه كه بايد- پدید نیامد.
مطابق آنچه ریچاردکاتم درکتاب«ناسیونالیزم و ایران»به دست داده است از اواسط قرن نوزدهم رگههای خفیفی از ناسیونالیزم اقتصادی در كشور پیدا شد كه خاستگاه و سخنگوی آن، نه روشنفكران بلكه بازاریان نگران از رشد امتیازات خارجی و تیرگی كسب و كاربود. (4 ). به عقيده كاتم حتي ورود علما به سياست و مخالفت با كمپاني هاي خارجي هم تحت تاثير شكوئيه كسبه و پيشه وران ايراني بوده است كه به خاطر واردات كالاهاي روسي و انگليسي و يا سلطه آنها بر اقتصاد ايران، دچار زيان و ورشكستگي شده بودند
تحقیقات دیگر نيز نشان می دهدکه در دوره مشروطیت، موج بزرگی درحمایت ازکالاهای وطنی به راه افتاد كه با تشكيل كمپاني « اسلاميه» حتي سخن از تحريم كامل، مصنوعات خارجي در ميان بود، اما به دلیل اختلاط با ذهنیت ضد استعماری ونداشتن موضع مشخص درخصوص سرمایه و تجارت خارجی و نیز نبود زیرساختهای لازم برای گسترش صنایع کارخانه اي، ثمره چندانی از این موج ناسیونالیستی متوجه اقتصاد ملی نشد.
شاید جدیترین و موثرترین موج ملی گرایی در حمایت از کالاهای داخلی را محمد مصدق پدید آورد اما عمر و اقبال بهره گیری بیشتر از آن را نیافت. چرا كه برانگيختن تمايلات ناسيوناليستي ايران در مسير تعالي اقتصادي، كنشي خود انگيخته نبود بلكه واكنشي در مقابل تحريم هاي غربي بود.
ناسیونالیسم دوره پهلوی ها( رضاشاه و محمدرضا شاه) نيز بیشتر عناصر هویتخواهانه وباستانی داشت ودرحوزه صنعت و اقتصاد، داعیه و اثرات زیادی درپی نداشت. حتي ايدئولوژيك شدن صنعت گستري در دوره رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوي، نوعي مقاومت در ميان روشنفكران چپ و نيروهاي مذهبي را سبب شد و به ظهور ايدئولوژي ضد صنعتي در دهه 1350 كمك كرد.
نفي ناسيوناليزم در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي
درسالهای پس از انقلاب اسلامی به خاطر نوع ایدئولوژی انقلاب و تعقیب اهداف خارج از اقتصاد ملی، باوری رسمی به موجودیت نیرویي به نام ناسیونالیزم و یا بهره گیری از آن در حوزه های خارج از دفاع نظامی، به وجود نیامد.
از سال 1380 با طرح موضوع «تولید ملی» ، بهویژه ساخت خودرو ملی( سمند) اهمیت حمایت اجتماعی از صنایع داخلی مورد توجه قرار گرفت اما سازوکاری برای جلب این حمایت و همراهی عمومی در مسیر تقویت صنایع داخلی پديد نيامد .
طي سالهاي اخير هم تاكيدات زيادي از سوي رهبر انقلاب بر لزوم تقويت توليد ملي و ساخت داخل انجام شده و چندين سال هم با همين عناوين نامگذاري شده است، اما به نظر نمي رسد كه ناسيوناليسم به عنوان يك نيروي مقوم توليد و صنعت، مورد پذيرش رسمي و حكومتي قرار گرفته باشد.
البته دوران ناسیونالیسم تهاجمی و تحقیرکننده تقریبا در تمام دنیا به پایان رسیده است ومقصودازناسیونالیسم اقتصادی حمایت ازکالاهای داخلی و درک تاثیر این حمایت برروی آینده واعتبارفرزندان ایران زمین و به تبع آن قطع وابستگی های فلج کننده است.این مفهوم ازناسیونالیزم میتواند با اقتصاد مقاومتی نیز قرابت و همخوانی داشته باشد.
درهرصورت به نظرمی رسد که بخش اعظمی ازمشکلات صنایع داخلی کشور به جای کیفیت و قیمت، ریشه در ذهنیت های ناروا وتصحیح نشده عمومی دارد. برخی از این ذهنیت ها ساخته شبکه بزرگ واردات ونتیجه تبلیغات شرکتها و نمایندگیهای خارجی و برخی هم ناشی ازغفلت صاحبان صنایع و شركت هاي سازنده حكومتي و دولتي نسبت به باورها، حقوق و احساسات مصرفکننده وقدرت حمایتی آنان است.
مردم باید با اعتماد و افتخار و نه لزوما قدرت خریدشان، باشبکه تولید ملی احساس همدلی و همراهی کنند. توليد ملي زماني رونق مي گيرد كه يك شهروند ايراني قدرت قدرت كالاي خارجي را داشته باشد اما بصورت داوطلبانه كالاي ايراني را خريد كند
منابع :
1- ليست ، فردريك (1372) نظام ملي اقتصاد سياسي ، ترجمه ناصر معتمدي ، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامي
2- عجم اوغلو، دارون و جیمز ای رابینسون (1392)، چرا کشورها شکست می خورند.ترجمه پوریا جبل عاملی و محمدرضا فرهادپور، تهران:انتشارات دنیای اقتصاد
3- مور، برينگتن( 1369) ريشه هاي اجتماعي ديكتاتوري و دموكراسي ، ترجمه حسين بشيريه ،تهران ،مركزنشردانشگاهي
4- كاتم، ريچارد (1394) ناسيوناليسم در ايران، ترجمه احمد تدين، انتشارات كوير
در همین باره
پیشنهادها
خوانده شده ها
آخرین خبرها
مطالب مرتبط
تبلیغات