پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
چرا در ایران برخی جریانهای سیاسی مخالف سرمایهداری صنعتی شدند؟
از شهریور ۱۳۲۰ به بعد، به تدریج یک نگاه منفی گرایانه نسبت به سرمایهداری صنعتی ایجاد شد. شهریور بیست دقیقاً زمانی است که با سرنگونی حکومت رضاشاه پهلوی، موقعیت ظهورجریانهای معارض سیاسی در سپهر سیاست ایران فراهم میشود و صنعتیسازی به عنوان یکی از سیاستهای شکل ابتدایی دولت مدرن در حکومت رضاشاه پهلوی، مورد چالش و تغییر واقع میشود
رابطه صنعت و سیاست در ایران همواره رابطهای درهمتنیده و البته اغلب یکسویه بوده است. به این ترتیب که صنعت بنا به دلایل متعدد تاریخی و اجتماعی و اقتصادی ویژه ایران، متاثر از مقوله سیاست بوده است.
وضعیت پیشاسرمایهداری در دوره قاجاریه، مانع پیدایش طبقه اجتماعی مولدی شد که بتواند حامل گذار به شیوه تولید صنعتی باشد. بنابراین صنعتی شدن به ناچار باید از طریق دولت انجام می شد
در دوران حکومت رضاشاه پهلوی که دولت مدرن در ایران مستقر شد، موقعیت آغاز فرآیند صنعتی شدن نیز در جامعه ایران ایجاد شد و صنعتیشدن به ناگزیر به مثابه تابعی از سیاست مدرنیزاسیون دولت درآمد.
دولت مدرن متولی و پیشاهنگ صنعتیسازی در کشور شده و آن را به عنوان یکی از وجوه اصلی سیاستگذاری خود قرار داد. به این ترتیب بود که صنعتی شدن در ایران از بدو امر، متاثر از سیاست در ایران پدیدار شد.
ایجاد سیاسی و به تبع آن دولتی صنایع در ایران، دیری نپایید که صنعتی شدن را به یکی از عرصههای مواجهه و تقابل حکومت و مخالفان در ایران بدل کرد و آن را در معرض منازعات قدرت و تحولات ناشی از آن قرار داد.
از شهریور ۱۳۲۰ به بعد، به تدریج یک نگاه منفی گرایانه نسبت به سرمایهداری صنعتی ایجاد شد. شهریور بیست دقیقاً زمانی است که با سرنگونی حکومت رضاشاه پهلوی، موقعیت ظهورجریانهای معارض سیاسی در سپهر سیاست ایران فراهم میشود و صنعتیسازی به عنوان یکی از سیاستهای شکل ابتدایی دولت مدرن در حکومت رضاشاه پهلوی، مورد چالش و تغییر واقع میشود
در فاصله ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی، سه دسته ایدئولوژی شامل ناسیونالیزم توسعهگرای پهلوی، چپگرایی مارکسیست-لنینیستی و اسلامگرایی انقلابی جمهوری اسلامی بر نگرش های مردم ایران نسبت به سرمایه داری صنعتی تاثیر گذاشتند
بخشی از مقاله “تیرداد بنکدار” مندرج در نشریه کارخانه دار