پیوندهای مرتبط
شرکت ها و تشکل های منتخب
کمال غفاریان: از رؤیای آسمان تا ساختن آینده فضا
چه چیزی میتواند مسیر زندگی یک کودک را تغییر دهد؟ برای کمال غفاریان، پاسخ در آسمان بود. او از همان کودکی عاشق تماشای ستارهها بود و شبهای اصفهان برای او همچون سفری بیپایان به ناشناختهها میگذشت
در سال ۱۹۶۹، هنگامیکه تنها یازده سال داشت و شاهد فرود آپولو ۱۱ روی ماه بود، آن رؤیای کودکانه ناگهان به اشتیاقی واقعی تبدیل شد؛ اشتیاقی که مسیر آیندهاش را رقم زد.
کمال در هفده سالگی تصمیم گرفت مسیر زندگیاش را خود بنویسد. بورسیه دانشگاه شیراز را کنار گذاشت، از پسرعموی خود ۲۰۰۰ دلار وام گرفت و سوار پرواز تهران–نیویورک شد. یک سال بعد، در ۱۸سالگی، بهطور همزمان در دو دانشگاه و دو رشته متفاوت تحصیل میکرد: علوم کامپیوتر و مهندسی برق. برخلاف بسیاری از کارآفرینان بزرگ که دانشگاه را ناتمام رها میکنند، او ادامه داد تا جایی که مدرک دکتری خود را در رشته مدیریت فناوری اطلاعات اخذ کرد.
نخستین تجربه کاری او در زیرزمین بیمارستان جورجتاون بود؛ جایی که با رایانههای بزرگ کار میکرد. اما بهزودی تواناییهایش باعث شد با ناسا همکاری کند و پروژههایی را برای لاکهید مارتین انجام دهد. پیش از ورود به دنیای کارآفرینی، در شرکتهایی همچون لورال و فورد اِروسپیس به تدریج ارتقا یافت و به موقعیتهای مدیریتی مهمی دست یافت.
سال ۱۹۹۴ نقطه عطف بود. با دریافت ۲۵۰ هزار دلار وام مسکن، نزد رئیس سابق خود، هارولد استینگر رفت و او را متقاعد کرد که با هم شرکتی جدید بنا کنند. نتیجه، تأسیس Stinger Ghaffarian Technologies (SGT) بود؛ شرکتی که خدمات مهندسی و فناوری را به ناسا ارائه میداد. طی دو دهه، SGT به دومین پیمانکار بزرگ مهندسی ناسا تبدیل شد، سالانه بیش از نیم میلیارد دلار درآمد داشت و سرانجام در سال ۲۰۱۸ به قیمت ۳۵۵ میلیون دلار فروخته شد.
در اوگاندا هنگامیکه مشاهده کرد مدرسهای بدون برق و امکانات اداره میشود، به قول خودش «بحران میانسالی تحولآفرین» برایش رخ داد. دریافت که اگر برق، آب سالم یا آموزش وجود نداشته باشد، فقر همچنان باقی خواهد ماند. از اینرو تصمیم گرفت شرکتهایی بنا کند که مشکلات بزرگ را حل کنند.
شرکت او نقش مهمی در برنامه بازگشت به ماه در دوران ریاست جمهوری بوش پسر داشت، اما بحران مالی ۲۰۰۸ باعث لغو برنامه در دولت اوباما شد. خود او بعدها گفت: «از آن تصمیم متنفر بودم. ما سرمایههای زیادی را روی برنامههایی سرمایهگذاری کردیم که هرگز تکمیل نشدند».
در سال ۲۰۰۷، یک سفر بشردوستانه به اوگاندا زندگی او را دگرگون کرد. آنجا هنگامیکه مشاهده کرد مدرسهای بدون برق و امکانات اداره میشود، به قول خودش «بحران میانسالی تحولآفرین» برایش رخ داد. دریافت که اگر برق، آب سالم یا آموزش وجود نداشته باشد، فقر همچنان باقی خواهد ماند. از اینرو تصمیم گرفت شرکتهایی بنا کند که مشکلات بزرگ را حل کنند.
در سال ۲۰۰۹، شرکت X-Energy را تأسیس کرد؛ سازنده رآکتورهای هستهای کوچک و پیشرفته که میتوانند از پایگاههای نظامی دورافتاده تا کارخانههای عظیم را تأمین انرژی کنند.
در ادامه همین مسیر، غفاریان بهدلیل نقش برجسته خود در توسعه فناوریهای نوآورانه انرژی، از اکتبر ۲۰۱۹ به عضویت هیئت مدیره «مؤسسه انرژی هستهای» (Nuclear Energy Institute) درآمد؛ نهادی کلیدی در سیاستگذاری و توسعه فناوریهای هستهای در آمریکا.
«من واقعاً باور دارم که سرنوشت نهایی بشر، رفتن به سوی ستارههاست»
غفاریان استعداد چشمگیری در جذب افراد مستعد داشت. استیو آلتموس، مهندس ارشد ناسا، یکی از آنان بود. همکاری آنها در سال ۲۰۱۳ منجر به تولد Intuitive Machines شد؛ شرکتی که بعدها با ساخت ماهنشین خود، چندین قرارداد مهم از ناسا دریافت کرد و در سال ۲۰۲۳ وارد بورس شد — و کمال غفاریان را از نظر قانونی به یک میلیاردر تبدیل کرد.
اما او به این اکتفا نکرد. در سال ۲۰۱۶ شرکت Axiom Space را با مایکل سافردینی تأسیس کرد؛ شرکتی که قرار است آینده سفرهای فضایی تجاری را بسازد. این شرکت مسافران بینالمللی را برای سفر به ایستگاه فضایی آموزش میدهد و قصد دارد ایستگاه فضایی خصوصی خود را بنا کند.
از فضانورد ترکیه تا نخستین زن فضانورد عربستان، بسیاری از ماموریتهای فضایی خصوصی سالهای اخیر با همکاری آکسیوم انجام شده است. در سال ۲۰۲۰ نیز شرکت Quantum Space را بنیانگذاری کرد؛ با هدف ساخت ماهوارههایی برای ایجاد ارتباطات و ناوبری بین زمین و ماه. سه سال بعد، Intuitive Machines با یک فرود موفق روی ماه تاریخساز شد؛ ماموریتی که در لحظات پایانی با ابتکار مهندسان از زمین کنترل شد. و در تمام این مسیر، آن کودک یازدهساله اصفهانی هرگز رؤیای خود را فراموش نکرد. به قول خودش: «من واقعاً باور دارم که سرنوشت نهایی بشر، رفتن به سوی ستارههاست»