سيد احمد شاه تايباد (1) (1)
نویسنده

قاسم خرمی

مديرمسئول

یادی از سید احمد شاه تایباد

در ميان بزرگان، ريش سفيدان و معتمدان شهر تايباد، پير مرد خوش كلام و پر جنب و جوشي بود كه با دستار بزرگ و سبز رنگش، از ديگران متمايز مي شد؛ او را سيد احمدشاه حسيني مي ناميدند و در یک زمانی يك تايبادي بود و يك سيد احمد شاهي....

 

در ميان بزرگان، ريش سفيدان و معتمدان شهر تايباد، پير مرد خوش كلام و پر جنب و جوشي بود كه با دستار بزرگ و سبز رنگش، از ديگران متمايز مي شد؛ او را سيد احمدشاه حسيني مي ناميدند و در یک زمانی يك تايبادي بود و يك سيد احمد شاهي….

سيد احمدشاه، با خلق و خوي گرم و كلام پر هيجانش و البته نفوذ معنوي كه در ميان مردم داشت، حقيقتا استاد ارتباطات و روابط عمومي در عصر خودش به حساب مي آمد. با همه مقامات دولتي از فرماندار و بخشدار بگيريد و تا عضو شوراي شهر فلان روستا و يا كدخداي و خوانين و زمينداران سابق و خلاصه با پير و جوان ارتباط و تعامل داشت.

يكي از علاقه ثابت این سید، حوزه سياست محلي و انتخابات بود. در هر انتخاباني به نوعي يك پاي ماجرا بود، گاهي در نقش هوادار جدي يك كانديداي مجلس ظاهر مي شد، گاهي در زمره مجريان و ناظران انتخابات بود و وقتي هم كه سمت رسمي خاصی نداشت، به تحليل روند و نتيجه انتخابات مي پرداخت. پيش بيني مي كرد كه مثلا كدام كانديدا، از کدام منطقه، چقدر راي خواهد آورد و غالبا هم تحليل هاي او درست از كار در مي آمد.

اسم اصلي مرحوم سيد احمد شاه، در حقيقت« حاج سید یعقوب حسینی القادری» پسر مرحوم حاج سید رسول حسینی القادری بود. همانطور كه از اسمشان پيداست از صوفيان طريقت قادري و از پيروان شيخ عبدالقادر گيلاني مقيم بغداد بودند كه بخش هايي از اين طايفه در تايباد و بخشي در تربت جام ساكن هستند.

پدر سيد احمدشاه اهل روستاي جوزقان و مادر و البته همسرش از اهالي مشهدريزه تايباد بودند. پيشه اصلي آنها، زراعت و كشاورزي بود كه  به مرور زمان تيديل به زمينداران بزرگ شدند. رشد موقعيت اقتصادي و اجتماعي اين خاندان بي ارتباط با ماجراي «موي سعادت» نبود. تار مويي كه گفته مي شود از ريش پيامبر اسلام(ص) است و احتمالا از طريق عثماني وارد ايران شده و در صندوقچه اي قرار دارد و مردم از دور و نزديك براي زيارت آن، به ديدار اين خاندان مي شتافتند.

اجداد احمدشاه سید الحسيني  را از سادات قتالي مي نامند. سادات قتالي از نوادگان سیّد محمّد عمر شاه سیف‌الله قتّال هستند كه بعد از حمله مغول ها به بغداد در قران هفتم هجري، بغداد را ترک نموده و از طریق بصره به سواحل ایران و بويژه هرمزگان رهسپار گردیدند. صوفي سيف الله قتال بعد از استقرار در ايران، فرزندان خود كه جملگي از مشايخ صوفيه بودند را براي تبليغ و ترويج طريقت خود، به سراسر ايران و ديگر بلاد اسلامي اعزام كرد. فرزند بزرگ او «سيد كامل پير» با موهاي سفيد متولد شد و او را از كودكي«پير» مي ناميدند. احتمالا صفت «پير» براي برخي از زيارتگاههاي صوفيان در ايران، بي ارتباط با اين موضوع نباشد.

سيد احمدشاه حسيني كه نسب خود را به امام حسين (ع) مي رساند اما سني مذهب بود.  سادات سني مذهب، ماجراي طولاني در تاريخ اسلام دارند كه بايد جداگانه به آن بپردازيم. اجمالا اينكه، از همان قرن اول هجري خلفاي عباسي كه از قريش و طايفه پيامبر بودند، خود را از سادات مي دانستند. بطوریکه مامون عباسی، امام رضا (ع) را پسر عمو صدا می کرد.

 طي قرن دوم تا پنجم هجري در غرب آفریقا دو سلسله حکومت شیعی و سيد به به نام ادارسه یا ادریسیان و فاطمیان شكل گرفتند که یکی حسنی و دیگری حسینی بودند كه ادامه آنها بعدها در شمال آفريقا و شبه جزيره عربستان به نام خاندان شريف، ظاهر شدند و تاقبل از به قدرت رسيدن آل سعود، شریف حسین و شریف حسن در مکه و مدینه توليت حرمين شريفين را بر عهده داشتند.  هم اكنون ملك عبدالله  اردني و پدرش ملك حسين خود را از خاندان سادات مي نامند.

فرقه قدرت مند ديگري از سادات سني در هند شكل گرفت كه به عنوان مثال مي توان به سید ابوالاعلا مودودی انديشمندان ديني و  معتقد به جدايي مذهب از روحانيت و روشنفكر معروف سرسيد احمدخان، موسس دانشگاه عليگر هند نام برد كه اولي از نسل امام سجاد(ع) و دومي از نسل امام هادي (ع) بود.

اما سيد احمدشاه خودمان را آخرين بار در سال 1379 در تهران ديدم. اگر اشتباه نكنم منزلي داشتند در نزديك بلوار كشاورز و يك بار كه به اتفاق فرزندان در تهران بودند از من هم دعوت كردند كه نشست و گفتگويي داشته باشيم و بعد از آن، هيچ وقت او را نديدم. او سالهاست كه از ميان ما رفته است اما ياد و خاطره او نيز، بدون شك بخشي از هويت و خاطره تاريخي شهر تايباد باقي خواهد ماند. از دوستان خوبم آقاي محمود خيراللهي و مولا ابوبكري بابت ارسال برخي اطلاعات و تصاوير سپاسگزارم

يادش گرامي

 

 

 

 

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها