آیشمن در اورشلیم

 توجیه شر از دیدگاه هانا آرنت

مفهوم "ابتذال شر" که توسط فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی آلمانی-آمریکایی؛ هانا آرنت مطرح شد، یکی از تأمل‌برانگیزترین ایده‌ها در فهم طبیعت شر در دنیای مدرن است

آرنت با حضور در جلسات محاکمه آیشمن در اسرائیل، انتظار داشت با یک هیولای شیطانی یا یک روان‌پریش سادیسمی روبه‌رو شود. اما آن‌چه دید، مردی عادی، نسبتا بی‌احساس و “بوروکراتی” بود که به‌شکلی حیرت‌آور، فاقد هرگونه نشانه بارز شرارت یا انگیزه‌های ایدئولوژیک عمیق به‌نظر می‌رسید. 

آیشمن بارها تأکید می‌کرد که او فقط دستورات را اجرا کرده و “وظیفه‌اش” را انجام داده است. او خود را یک کارمند مطیع و یک چرخ‌دنده کوچک در یک ماشین عظیم می‌دانست که به قوانین عمل می‌کرده است.

از دیدگاه آرنت، شر در مورد آیشمن، نه از ذات سادیسمی یا نیت شیطانی، بلکه از “بی‌فکری” (thoughtlessness) او نشأت می‌گرفت.

آیشمن قادر به تفکر انتقادی، قضاوت اخلاقی مستقل و همدلی با قربانیانش نبود. او عمیقا در چارچوب تفکر جمعی، پیروی از قوانین سیستم، و انجام‌وظیفه “خوب” گرفتار شده بود، بدون این‌که هرگز به معنای اخلاقی اعمالش بیندیشد. او قادر به قراردادن خود به‌جای دیگران و درک رنج آن‌ها نبود؛ این ناتوانی در تفکر و همدلی، به او اجازه می‌داد فجایع عظیمی را بدون احساس گناه یا پشیمانی درونی سازماندهی کند.

این “عادی”بودن، “سطحی”بودن، و “ابتذال”شر، وحشتناک‌تر از آن بود که شر از انگیزه‌های کاملا دیوانه‌وار یا سادیسمی سرچشمه بگیرد. مفهوم “توجیه شر” هم ارتباط تنگاتنگی با “ابتذال شر” پیدا می‌کند. وقتی یک فرد یا جامعه‌ای تلاش می‌کند تا اعمال یا گفتارهای زیان‌بار و غیراخلاقی گذشته (که آرنت آن‌ها را “شر” می‌نامد) را تأویل، پنهان، یا هموار کند، در واقع در حال “توجیه شر” است. این توجیه می‌تواند به اشکال مختلفی صورت گیرد:

۱. تغییر معنای اصلی

تلاش برای تفسیر سخنان رادیکال به‌عنوان “نقد نوعی خاص از افراط‌گرایی”؛ و  به‌جای پذیرش نقد مطلق آن، درصدد توجیه، دلیل‌تراشی و یا تاویل نابجای آن برآمدن. این کار به معنای “هموارسازی” لبه‌های تیز یک گفتمان خطرناک است، تا کمتر تهدیدآمیز به‌نظر برسد (یکی آن را کمتر افراطی و تهدید‌آمیز نشان دهد).

۲. عادی‌سازی

شر را عادی جلوه دادن، یا تلاش برای این‌که بگوییم “همه این کارها را می‌کنند” یا “در آن زمان، اوضاع فرق داشت”، نوعی توجیه است که مسئولیت اخلاقی را از بین می‌برد.

۳. انکار مسئولیت

همانند آیشمن که مسئولیت خود را بر عهده نمی‌گرفت و آن را به “سیستم” محول می‌کرد، توجیه شر اغلب با انکار یا کم‌اهمیت جلوه‌دادن نقش فردی یا جمعی در بروز آن همراه است.

۴. استناد به نیت خوب

گاهی اوقات توجیه شر با این استدلال صورت می‌گیرد که “نیت ما خوب بود” یا “برای هدف بزرگ‌تر انجام شد”، حتی اگر نتایج فاجعه‌بار و غیراخلاقی باشند.

از دیدگاه آرنت، این توجیه‌ها به پدیده‌ی “ابتذال شر” دامن می‌زنند.

وقتی شر مورد توجیه قرار می‌گیرد، یا معنایش تغییر داده می‌شود تا کمتر زننده به‌نظر برسد، دیگر به‌عنوان یک پدیده وحشتناک و نادر تلقی نمی‌شود. بلکه می‌تواند به عنصری قابل قبول، قابل درک، یا حتی ضروری در زندگی روزمره و ساختارهای اجتماعی تبدیل شود. این امر مانع از تفکر انتقادی و قضاوت اخلاقی مستقل می‌شود و زمینه را برای تکرار همان نوع شرارت‌ها در آینده فراهم می‌آورد.

هانا آرنت به ما هشدار می‌دهد که شرارت‌های بزرگ لزوما از دل شیطان‌صفتان بیرون نمی‌آیند؛ آن‌ها می‌توانند محصول بی‌فکری، بی‌تفاوتی، پیروی کورکورانه از اقتدار، و ناتوانی در قضاوت اخلاقی مستقل باشند.

تلاش برای “توجیه شر” خود تداوم‌بخش این چرخه مخرب است، چرا که با پنهان کردن ابعاد واقعی و ناخوشایند آن، مانع از شناخت و مقابله حقیقی با آن می‌شود.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها

آخرین خبرها

مطالب مرتبط

تبلیغات

۴۹۴۵۹۷۹۰_۱۹۶۸۱۷۴۰۱۳۴۸۹۲۳۰_۲۴۳۹۸۳۴۳۰۶۵۳۷۸۴۸۸۳۲_n
Maryam-Mirzakhani