پیوند‌های مرتبط

photo_2018-12-13_12-07-26

شرکت ها و تشکل های منتخب

میرزا عبدالرحیم طالبوف

 طالبوف کسی که ایران را برای همیشه تغییر داد!

دو نفر هستند که بذر تفکر مدرن یعنی ، قانون و آزادی را در مشروطه کاشتند. اول میرزا ملکم خان با فکر حکومت قانون و دیگری عبدالرحیم طالِبوف تبریزی با فکر آزادی. تفکرات این هر دو در میان مشروطه‌خواهان می‌گشت و آنها را ازپیشگامان مشروطه ایران می‌دانند. طالبوف حتی به نمایندگی مردم در مجلس اول مشروطه انتخاب شد البته یا به دلیل تفکیر روحانیون یا کهولت سن نتوانست روی کرسی‌های مجلس بنشیدند. شخصیتی بسیار معتدل، شجاع و پرکار که همین امروز هم نوشته‌ها و گفته‌هایش برای مردم ایران می‌تواند جذاب باشد. گل سرسبد ایده‌هایش فکر آزادی بود که در رساله ایضاحات در خصوص آزادی آنها را نگارش کرده و شاهکار او حقی است که به مردم برای انقلاب می‌دهد. زمانی که مردم دچار استبداد باشند به عیان طالبوف می‌گوید که انسان‌ها مشروعیت انقلاب دارند

صابر صادقی- او در سال 1213 خورشیدی در محله سرخاب تبریز به دنیا می‌آید یعنی یکسال کوچکتر از میرزا ملکم خان است. پدر و پدربزرگش نجار بودند، خودش هم در همین حرفه نجاری مشغول شد. در شانزده سالگی برای کار و تحصیل به قفقاز و به شهر تفلیس می‌رود.

از طریق ارتباط با مقاطعه کاری به نام محمدعلی خان برای راه‌های قفقاز به کار مقاطعه‌کاری  وارد می‌شود. کاری که بعداً خودش به صورت مستقل به آن ادامه داد و از آن راه به ثروت قابل ملاحظه‌ای هم رسید که قسمت اعظم ثروتش را هم صرف امور خیرخواهانه و عام المنفعه کرد. او علاوه بر تجارت ۷ چاپارخانه در شهرهای مختلف و ۴ کارگاه آجرپزی در در مرکز داغستان داشت. طالبوف از نظر مالی کاملاً خودکفا بود کتاب‌هایش را هم با خرج خودش چاپ می‌کرد. نه نیازی به کمک ژنرال‌های روس داشت تا ناچار باشد به نظام اداری سیاسی روسیه تزاری بپیوندند مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده، نه نیازی به شاه ایران داشت که مانند میرزا ملکم خان بخواهد به آن واسطه محافظه کار شود و نه هیچ قدرت دیگری از شیخ گرفته تا زمین‌دار ایرانی.

در سه دهه آخر عمر کتاب و رساله منتشر کرد، ترجمه کرد و حتی در روزنامه‌های حبل المتین چاپ کلکته و انجمن چاپ تبریز مقالاتی می‌نوشت. اکثریت تالیفاتش را هم در استانبول یا تفلیس منتشر شد و یکی هم ایضاحات در خصوص آزادی همت مجدالاسلام کرمانی، مدیر روزنامه ندای وطن در تهران منتشر می‌شود.

وقتی هم شهرتی به دست آورد عبدالرحيم طالبوف، از تفليس به داغستان می‌رود عمارتی دو طبقه و اروپایی آنجا درست می‌کند  و تا آخر عمر آنجا ساکن بود. در نهایت هم طالبوف در اواخر سال ۱۲۸۹ یا اوایل ۱۲۹۰ خورشیدی در بویناکسک، داغستان، فوت می‌کند.

البته عبدالرحيم طالبوف این خوشبختی را داشت که در پایان عمر خودش نتیجه زحماتش را هم مشاهده کرد و انقلاب مشروطه ایران به پیروزی می‌رسد.

حتی عبدالرحیم طالبوف تبریزی به نمایندگی مردم آذربایجان در مجلس شورای ملی اول هم رسید که البته از وکالت مجلس خودداری کرد. روایت آن بسیار جالب است. قبل از برگزاری انتخابات آمادگی خود را برای نمایندگی مردم اعلام کرده بود و بعد از انتخابات هم در پاسخ تلگرافی نمایندگی را پذیرفت اما از حضور در مجلس خودداری کرد.

در مورد اینکه چرا به تهران نیامد و در مجلس شورای ملی حاضر نشد، تئوری‌های مختلفی وجود دارد.

کهولت سن، تکفیر شیخ فضل الله نوری و برخی دیگر از روحانیون به خاطر کتاب مسالک المحسنین، امر کامران میرزا به ضاله بودن کتابش، یا سابقه دوستی با میرزا علی اصغرخان اتابک موجب شد تا به تهران نیاید تا مجبور نشود در مخالفت با او با مشروطه خواهان سهیم باشد.

 چه کسانی روی  عبدالرحیم طالبوف تاثیر گذاشتند

در مورد تفکرانش باید گفت او در تفلیس زبان روسی یاد می‌گیرد البته به جز فارسی و ترکی آذری زبان‌های دیگری هم بلد بود حتماً با فرانسه و عربی آشنایی داشت اما زبان روسی برای عبدالرحیم طالبوف حکم زبان میانجی را داشته و به واسطه این زبان است که او علاوه بر آثار نویسندگان روس، نوشته‌های روشنفکران فرانسوی و انگلیسی را هم از مجرای ترجمه می‌خوانده و می‌توان ردپای تفکرات فیلسوفان عصر روشنگری اروپا را در نوشته‌هایش پیدا کنیم.

کسانی مانند جرمی بنتام اصلاحگر اجتماعی انگلیسی، جان استوارت میل فیلسوف انگلیسی، ولتر نامدارترین فیلسوف فرانسوی عصر روشنگری، ژان ژاک روسو نویسنده اهل جمهوری ژنو در دوران روشنگری، ارنست رنان فیلسوف فرانسوی که تئوری‌هایش در مورد هویت ملی مشهور است و حتی ایمانوئل کانت فیلسوف سرشناس دوران روشنگری که منادی خردگرایی و تجربه گرایی بود.

همانطور بعداً خواهد آمد کتاب احمد طالبوف متاثر از کتاب امیل ژان ژاک روسو است و  رساله ایضاحات در خصوص آزادی به تأثیر از “در آزادی” جان استوارت میل نوشته شده است و در آن به بررسی مفهوم آزادی می‌پردازد.

در میان اندیشه‌وران ایرانی هم میرزا ملکم خان بی شک با او در ارتباط بوده و بر روی او تاثیرگذاشته. حتی مقدمه کتاب احمد را اصلاً ملکم نوشته. مشروطه خواه معروف آن زمان ملک المتکلمین در ایجاد مدرسه‌ای جدید در بادکوبه سال 1319 قمری 1280 شمسی همکاری می‌کرده.

از آخوندزاده و جمال‌الدین اسدآبادی بدون ذکر نام یاد کرده از میرزا حبیب اصفهانی و جلال‌الدین میرزا قاجار هم تاثیرگرفته. میرزا حسن رشدیه هم با او در ارتباط بوده و بعد از مرگ طالبوف، امتیاز چاپ همه کتابهایش را به میرزا حسن رشدیه داده.

کتاب‌های طالبوف

اولین کتابش داستان مصور دو جلدی به نام سفینه طالبی یا کتاب احمد را در سال 1272 خورشیدی در استانبول چاپ کرد. بعداً که طالبوف جلد سومی را هم به این مجموعه اضافه کرد که در آن به مشروطه و قانون پرداخته. مسائل الحيات يا (جلد سوم کتاب احمد) که در سال 1284 خورشیدی در تفلیس منتشر می‌شود.

روایت کتاب احمد گفت و شنودی بین نویسنده و فرزندی خیالی به نام احمد است و در 22 فصل یا صحبت این دو در مورد موضوعات علمی، اجتماعی، سیاسی و فلسفی گفتگو می‌کنند.

بسیاری این کتاب را متأثر از امیل ژان ژاک روسو می‌دانند خود نویسنده نیز در صحبت هشتم می‌نویسد: «… مؤلّف فرانسه که بیشتر مطالب دیباچهٔ این کتابچه را احمد از زبان (امیل) او نقل می‌کند و مرهون طرح کتاب اوست…»

کتاب او چهار مضمون اصلی دارد:

۱. بیان مسائل علمی و پیشرفت‌های تکنولوژیکی:

طالبوف در این کتاب تلاش می‌کند تا با زبانی ساده، پدیده‌های علمی و اکتشافات و اختراعات عصر خود (نظیر فیزیک، نجوم، شیمی و …) را به احمد بیاموزد. او این مسائل را در قالب مثال‌های روزمره و قابل درک برای یک کودک هفت ساله توضیح می‌دهد. هدف او نشان دادن اهمیت علم و دانش در پیشرفت ملت‌ها و مقایسه آن با عقب‌ماندگی ایران بود.

۲. نقد عقب‌ماندگی ایران و مقایسه با کشورهای پیشرفته:

یکی از موضوعات محوری “کتاب احمد”، مقایسه وضعیت ایران با کشورهای اروپایی است که طالبوف در آن‌ها زندگی کرده و شاهد پیشرفت‌شان بوده است. او علل عقب‌ماندگی ایران را در مسائلی چون عدم وجود قانون، استبداد، جهل و عدم توجه به علم و صنعت می‌داند.

۳. ترویج آزادی، قانون و حقوق شهروندی:

طالبوف به طور ضمنی در این کتاب، مفاهیم آزادی، قانون‌گرایی و حقوق مردم را به خواننده القا می‌کند. او بر این باور بود که قانون و عدالت، ستون‌های یک جامعه مترقی هستند و بدون آن‌ها، پیشرفت واقعی ممکن نیست.

۴. دعوت به تفکر و خردورزی:

هدف اصلی طالبوف در “کتاب احمد”، بیدار کردن حس کنجکاوی و تفکر انتقادی در خواننده بود. او می‌خواست مردم را به این باور برساند که باید خودشان بیندیشند، سوال بپرسند و به دنبال راه‌حل برای مشکلات جامعه باشند.

طرد استعمار

طالبوف شیفته غرب نیست و قویاً هر گونه اعتماد و وابستگی را رد می کند از مفاد امتیازها می گوید که دولت و ملت ایران را دستخوش زبونی خواهد کرد. از استعمارگرانی می گوید که متمدن نماهایی خوش ظاهر هستند و تنها مترصد ربودن ثروت‌های ملل ناآگاه و زودباورند.

اما در شیوه کسب تمدن غرب بسیار تاکید دارد که جز علم و صنعت و معلومات مفید چیزی قبول نکنیم. همان اسلوب نقادانه و سنجیده‌ای را که خود داشت توصیه می‌کند و همین معلومات مفید را نیز در نظامی عادلانه قبول دارد، نه نظام استعماری. به درستی به دو عنصر سازنده قدرت یعنی علم و ثروت تاکید دارد و قدرت دولت‌ها را ناشی از این دو می‌داند.

فکر می‌کند که سرمایه باید در صنعت به کار بیفتد و سرمایه داری تجاری را نفی می‌کند و آن را حمال فرنگی‌ها می داند. برای حفظ استقلال و اقتدار ملی، احداث کارخانجات را تنها راه قطعی می داند.

این مضامین ، روح کلی و محتوای اصلی “کتاب احمد” را تشکیل می‌دهند و نشان می‌دهند که چرا این اثر در زمان خود به یکی از مهم‌ترین کتب بیداری فکری در ایران تبدیل شد و شهرتی به دست آورد و طبقه متوسط مردم آن را می خواندند.

با این حال با همه اعتدالی که طالبوف در بیان موضوعات داشت اعتراضات مستبدین و روحانیون دگم اندیش را هم به همراه داشت. ناصرالدین شاه او را کافردین می‌خواند که با این کارش خواسته ایران را تمسخر کند. علما و روحانیون کتاب احمد را به همراه مسالک المحسنین به فرقه باب منتسب کردند.

البته در دوران مظفرالدین شاه کتاب احمد و طالبوف مورد عنایت شاه قرار می‌گیرد. کتاب احمد به چاپ‌های متعددی در ایران و خارج از ایران می رسد و در مدارس جدید تبریز که میرزا حسن رشدیه راه اندازی کرده بود تدریس می‌شد.

سبک نوشتاری بسیار ساده و بی‌تکلف هم در برگزیده شدن آن برای کتاب تربیتی و همه گیر شدن آن تاثیرگذار بود.

مسالک المحسنین

کتاب دوم او مسالک المحسنین است که در 1323 قمری و 1283 شمسی منتشر شد و برای او حکم تکفیر علما را به همراه داشت چرا که فکر می‌کردند نوشته‌هایش در سرزنش و عیب جویی از برخی از آخوندهای عصر است که در این اثر گاهی از آنان انتقاد کرده و گاهی برای تحقیر کردن از لفظ ملا استفاده کرده است.

داستان سفر علمی تعدادی جوان به قله دماوند است و در طول راه آنان دانسته‌های اخلاقی و اجتماعی و تربیتی خود را به بحث می‌گذارند. یک مهندس تحصیلکرده اروپا نماینده علم و فناوری جدید، یک روحانی آگاه و اصلاح طلب نماینده دین با بینش جدید است، یک کشاورز ساده که از وضع موجود رنج می‌برد و شخصیتی بیطرف که ناظر وقایع است و او را اغلب همان طالبوف می‌دانند.

طالبوف سعی کرده در قالب اين سفرنامه خيالی، مصائب و معضلات سياسی- اجتماعی دامنگير مردم ايران را به تصوير بکشد. در طول این سفر خیالی، طالبوف از زبان شخصیت‌هایش به نقد جنبه‌های مختلف جامعه و حکومت ایران می‌پردازد:

نقد استبداد و فقدان قانون: مهم‌ترین انتقاد طالبوف، نبود قانون و حاکمیت مطلق شاه و درباریان است که باعث بی‌عدالتی، فساد و عقب‌ماندگی شده است.

عقب‌ماندگی اقتصادی و فساد اداری: کتاب به وضوح وضعیت نابسامان کشاورزی، صنعت و تجارت را به تصویر می‌کشد. او به فساد گسترده در دستگاه دولتی، اخذ مالیات‌های ظالمانه و حیف‌ومیل بیت‌المال اشاره می‌کند.

جهل و خرافه‌پرستی: طالبوف جهل عمومی و رواج خرافات را مانعی بزرگ بر سر راه پیشرفت می‌داند. او بر ضرورت آموزش و ترویج علم برای رهایی از این وضعیت تأکید می‌کند.

فقر و ستم بر مردم: کتاب با توصیف زندگی مشقت‌بار کشاورزان و مردم عادی، به فقر و ستمی که بر آن‌ها روا می‌شود، اعتراض می‌کند.

نفوذ بیگانگان: طالبوف به طور ضمنی به نفوذ قدرت‌های خارجی (روس و انگلیس) و پیامدهای منفی آن بر استقلال و اقتصاد ایران اشاره دارد.

ضرورت علم و آزادی: راه‌حل‌های پیشنهادی او همواره بر پایه علم، آزادی، قانون و آگاهی عمومی استوار است. او معتقد است که تنها با پذیرش و اجرای این اصول است که ایران می‌تواند از بحران خارج شود.

اهمیت و تأثیر:

«مسالک المحسنین» را می‌توان از مهم‌ترین آثار طالبوف و یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌ها در بیداری فکری ایرانیان پیش از مشروطه دانست. سبک نوشتاری ساده، صریح و انتقادی آن، باعث شد تا اندیشه‌های آزادی‌خواهانه و مشروطه‌طلبانه به قشرهای وسیع‌تری از جامعه راه یابد. این کتاب به دلیل محتوای تند و انقلابی‌اش، مورد توجه مشروطه‌خواهان قرار گرفت و در کنار آثار دیگر روشنفکران، به شکل‌گیری زمینه فکری انقلاب مشروطه کمک شایانی کرد.

این کتاب، طالبوف را به عنوان یکی از پیشگامان نثر نوین فارسی و مبارزه با استبداد در ایران معرفی می‌کند.

ايضاحات در خصوص آزادی

این دو کتاب مربوط به پیش از مشروطه هستند.

کتاب مهم بعدی ايضاحات در خصوص آزادی که مربوط به بعد از مشروطه است و در آن مفاهيم آزادی، مجلس شورای ملی و وظايف نمايندگان مجلس، قوانين آتيه ايران، ماليات و قانون اساسی مورد بحث قرار گرفته و به همت مجدالاسلام کرمانی، مدير روزنامه ندای وطن، در سال ۱۳۲۵ق 1285 شمسی در تهران منتشر شده است.

البته در این میان ترجمه‌هایی هم دارد که ترجمه اثر مارکوس اورلیوس قیصر روم از نسخه روسی به فارسی برای من بسیار جالب است. گفتنی است مارکوس ائورلیوس امپراتور روم باستان یکی از فیلسوفان رواقی است کتاب پندنامه او با نام تاملات اخیراً با ترجمه عرفان ثابتی به فارسی ترجمه شده است.

دو کتاب ترجمه دیگر هم دارد یکی هیئت جدیده اثر کامیل فلاماریون فرانسوی است که در مورد علم نجوم نوشته شده و دیگری رساله فیزیک حاوی اطلاعات مختصری در مورد علم فیزیک است که در استانبول چاپ شد.

کتاب ایضاحات در خصوص آزادی به تأثیر از “در آزادی” جان استوارت میل نوشته شده است و به دلیل رویکرد تحلیلی و مبنایی خود به مفهوم آزادی، یکی از مهم‌ترین متون اولیه در زمینه اندیشه آزادی‌خواهی در ایران محسوب می‌شود. این کتاب به عنوان یک مرجع فکری، به روشنفکران و فعالان مشروطه‌خواه کمک کرد تا درک عمیق‌تری از مفهوم آزادی و نسبت آن با حکومت، قانون و جامعه پیدا کنند.

می‌نویسد:

«نباید فراموش کنیم که آزادی ثروتی است عمومی موروثی، بنابراین باید تا او را به وارث بالغ تسلیم نمود. به لحاظ اینکه آزادی نه مقدمه است و نه نتیجه یعنی کلمه‌ای است ورای قاعده منطقی. و آنچه که در عالم از همه قواعد منطقی مستثنی است فقط آزادی است ما او را لفظا و معنا مجرد می‌دانیم. بنابراین کسی می‌تواند حامل او شود که این معنی را درست بفهمد.»

طالبوف با تاثیر از اندیشمندان طبیعت‌گرای غرب، آزادی را از حقوق طبیعی انسان می‌داند که همواره با اوست و خواهد بود و این حق را نمی‌توان از او گرفت. تنها می توان آن را برای مدتی محدود و در جغرافیایی محدود از طریق قانون محدود کرد.

از دیدگاه او این آزادی دو دشمن نیرومند دارد. اولی استبداد و دیگری هرج و مرج که به دلیل بی علمی و ضعف ملل تازه آزاد شده پدید می آید.

طالبوف به سه‌گونه آزادی نظر دارد: آزادی عقاید، آزادی قول و هویت و اینکه از این سه، چند منبع فرعی مشتق است.

از آن جمله آزادی انتخاب، آزادی مطبوعات و آزادی اجتماع، که البته این مشتقات باز هم مقدمه هستند و نتیجه دارند. (همان، صص ۱۸۹-۱۸۷) او از حق طبیعی آزادی می‌گوید.

البته تفاوتی هم میان مفهوم آزادی آنچه در باختر زمین نام آزادی گذاشته اند می‌گذارد که به گفته او در غرب سبب گسترش گناهان و بی‌اخلاقی می‌شود و در دین ما حرام و ممنوع است. به هر روی او را باید دینداری معتدل و منادی آزادی دانست. با کمک از رنان مفهوم واقعی آزادی را اینگونه تعریف می‌کند:

«تنظیمات طبیعی بشریت، برادری، برابری و آزادی است. ما برادریم به جهت اینکه امتیازی در ولادت و وفات نداریم، آزادیم به جهت اینکه اگر کسی بفرماید، تا خودمان نخواهیم نشنویم و تا نبینیم تفهیم نمی‌توانیم. پس منِ ما آزاد از تحت ریاست خود و دیگری است. بنابراین اقتضای طبیعی را نباید مانع خلق شد.» (طالبوف، مسالک المحسنین، ص ۱۸۵)

در مورد آزادی عقاید می‌نویسد:

زهی دیوانگی است که شخص در اعمال روحانی دیگران تصرف نماید و عقاید مردم را مقیاس وظایف مسوول‌عنه و اعمال جسمانی و تمدن آنها بداند. بیشتری از موحدین هزار بت در آستین دارند. هرچه خواهی باش. ما را با عقیده تو چه کار. آنکه کفر و دین راجع به اوست   بر دامن کبریاش ننشیند گرد»

نگاه دینی طالبوف

طالبوف نگاه دینی اش به این صورت است برخلاف آخوندزاده نه به صراحت دین را نفی می‌کند و نه به مانند ملکم خان با نگاهی ابزاری سعی می‌کند از حدیث و آیه کمک بگیرد تا ایده‌های تجددگرانه را توجیه کند. بلکه آن جایی که صحبت از دین می‌شود در نگاه طالبوف کاملاً جداست از سیاست.

به عنوان دینداری معتدل بدون اینکه بخواهد خدا و دین را کنار بزند از تفکرات آزادی خواهانه خود را بیان میکند.

او برای آزادی چنان مقامی قائل است که:

«آزادى مثل سایر اقوال و افعال ما مقدّمه نیست که از او نتیجه تولید گردد… به هرچه متوجه باشى دریابى که از مقدّمه یک نتیجه است، مگر «آزادى» که فقط آزادى و براى آزادى است؛ یعنى آزادى نتیجه بى‏مقدّمه، یا مقدّمه بى‏نتیجه است که منطق ما به وجود اوّلى و دومى قایل نیست.

نگاه دیندارانه و شخصی دارد بله اما سعى مى‏کرد به بشر و حیات مادى انسان در مقابل خدا و ادیان الهى اصالت بدهد، به طورى که هدف از دین را تأمین زندگى مادى و این جهانى بشر تفسیر مى‏کرد  و می‌گفت:

خدا پس از خلقت زمین، اختیار امور آن را به خود زمین واگذار نمود تا گردونه هستى را به هر صورتى که خواست به چرخش درآورند.

اشتراکات روشنفکران نسل اول

به جز تجدد و پیشرفت و طرفداری از نگاه علمی و مخالفت با استبداد که نشانه روشنفکری است. چهار نکته در همگی روشنفکران نسل اول مشترک است.

همگی به نوعی از اصلاح دینی باور داشتند در میان برخی مانند طالبوف با نگاهی معتدل ترین است و به شکلی زیرکانه و پنهانی سعی می‌کند جایگاه دین را مشخص کند و برخی مانند آخوندزاده زیر همه چیز می‌زنند.

نوعی از ناسیونالیسم در میان همگی دیده می‌شود. یکی مانند جلال الدین میرزا قاجار باستان گراست ولی طالبوف در این زمینه هم معتدل است و جنبه‌های مثبت هویت ایرانی را می‌ستاید و تقلید کورکورانه و استعمار را نکوهش می‌کند و در عین حال از منتقدان جامعه خرافات زده و بی‌دانش و استبدادزده است.

در همگی هم نوعی ایده اصلاح خط وجود دارد. یکی مانند آخوندزاده به شکل افراطی و تغییر کامل الفبای فارسی به لاتین و یکی هم مانند طالبوف به دنبال استفاده از زبانی ساده و روان است که به خیر عمومی بیندیشد و منافع طبقه خاصی را جانبداری نکند.

در همگی هم مرکز درگیری‌شان با جامعه سنتی تاکید بسیاری روی قانون می‌گذارند. طالبوف هم برای آشنایی ایرانیان با کرامات قانون، قانون اساسی ژاپن را ترجمه می‌کند. همین ترجمه قانون اساسی ژاپن نشان از هشیاری است که طالبوف دارد.

چراکه برخورد سخت ایران با غرب و آگاهی شان نسبت به عقب ماندگی زمانی بود که ایران در جنگی 25 ساله با دیوار سخت واقعیت برخورد کرد. متوجه شد که رویدادهایی در جهان حادث شده است و ایران از آن قرنها بازمانده. با اینحال کشوری در آسیا وجود داشت در همان دوران شکست‌های ایران با همین کشور روسیه جنگید و موفق شد. چرا موفق شد؟ در نگاه برخی از روشنفکران آن روز این موفقیت ناشی از قانومداری و اتحاد این کشور بود و پذیرش تجدد است.

با همین منطق طالبوف قانون اساسی ژاپن را ترجمه می‌کند که نگاه کنید آن کشوری که شما حسرت آن را می‌خورید، در برابر خصم شما پیروز شد. و چرا پیروز شد؟ چون این قانون را داشت.

در همین باره

پیشنهادها

خوانده شده ها